Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transfer mold
U
قالب گیری انتقالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mold etc
U
بوزک
mold
U
فرم دادن
mold
U
شابلون
mold
U
الگو
mold
U
قالب ریخته گری
mold
U
قالب ریزی کردن
mold
U
قالب
mold
U
با قالب بشکل دراوردن
mold
U
کالبد
mold
U
کپرک زدن قالب
mold
U
کپرک
mold
U
قارچ انگلی گیاهان
mold
U
کپک قارچی
mold
U
قالب گرفتن
mold
U
فرم ریختگی
mold etc
U
پرمک
mold etc
U
خاکی کردن
mold etc
U
کود دادن
mold
U
فرم پرسی
mold
U
فرم
green mold
U
کفک سبز
iron mold
U
سیاهی اهن
pig mold
U
قالب شمش
slime mold
U
کپک لجن
heat mold
U
پرس کردن گرم
die mold
U
فرم ریخته گی تزریقی
iron mold
U
لکه
compression mold
U
قالب ریختن تراکمی
mold cavity
U
حفره قالب
permanent mold
U
قرار می گیرند
permanent mold
U
قالبهائیکه متوالیا" مورداستفاده
bottle top mold
U
انگشتانه
die and mold making
U
حدیده و قالب سازی
green sand mold
U
قالب تر
half shell mold
U
قالب نیم پوسته
mold making equipment
U
تجهیزات قالب سازی
permanent mold casting
U
ریجه
dry sand mold
U
قالب ماسهای خشک
mold drying oven
U
کوره خشک گردانی قالبی
hot mold centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
transfer
U
پهلو- رفت
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
k , transfer
U
ضریب تصحیح برد توپ
k , transfer
U
ضریب کای برد
transfer
U
احاله
transfer
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer
U
تغییر دستور یا کنترل
transfer
U
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
تغییر سمت دادن لوله
transfer
U
تغییر دستورات یا کنترل
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
حواله
transfer
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
U
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer
U
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer
U
واگذاری نقل
transfer
U
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer
U
واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer
U
سند انتقال یا واگذاری
transfer
U
ورابری
transfer
U
ورابردن
transfer
U
انتقال دادن
transfer
U
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer
U
واگذار کردن
transfer
U
منتقل کردن
transfer
U
انتقال
transfer
U
سند انتقال انتقالی
transfer
U
نقل
transfer
U
واگذاری تحویل
transfer
U
واگذاری
transfer scale
U
پایهانتقال
transfer area
U
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer address
U
ادرس انتقال
third person of a transfer
U
محال علیه
transfer berth
U
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer case
U
جعبه انتقال نیرو
transfer case
U
دیفرانسیل
transfer station
U
محل انتقال افراد
transfer check
U
انتقال
transfer earnings
U
درامدهای انتقالی
transfer equipment
U
تجهیزات
transfer check
U
مقابله
transfer function
U
تابع انتقال
transfer functions
U
توابع انتقالی
transfer of obligation
U
حواله مدنی
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology
U
انتقال تکنولوژی
transfer of training
U
انتقال اموزش
transfer operation
U
عمل انتقال
transfer orbit
U
مدار انتقال
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment
U
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer rate
U
نرخ انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer reaction
U
واکنش انتقالی
transfer resistor
U
ترانزیستور
unconditional transfer
U
انتقال غیر شرطی
transfer station
U
محل اعزام افراد
transfer switch
U
کلید انتقال
transfer table
U
میز انتقال
transfer canal
U
کانالانتقال
transfer port
U
دریچهانتقال
transfer income
U
درامد انتقالی
transfer payments
U
پرداختهای انتقالی
transfer instruction
U
دستور العمل انتقال
transfer interpreter
U
مفسر انتقال
transfer ladle
U
پاتیل انتقال
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer limit
U
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer limit
U
حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer line
U
خط انتقال
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer machine
U
دستگاه انتقال
transfer medium
U
رسانه انتقال
transfer molding
U
قالب ریزی انتقالی
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
transfer of capital
U
انتقال سرمایه
transfer of learning
U
انتقال یادگیری
transfer time
U
مدت انتقال
transfer time
U
زمان انتقال
credit transfer
U
پرداخت ازطریق انتقال
credit transfer
U
انتقال اعتبار
heat transfer
U
انتقال گرما
heat transfer
U
انتقال حرارت
conditional transfer
U
انتقال شرطی
file transfer
U
انتقال فایل
energy transfer
U
انتقال انرژی
data transfer
U
انتقال داده ها
deed of transfer
U
انتقال نامه
collect transfer
U
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
block transfer
U
انتقال کندهای
technology transfer
U
انتقال تکنولوژی
telegraphic transfer
U
انتقال تلگرافی
radial transfer
U
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
thermal transfer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
positive transfer
U
انتقال مثبت
deed of transfer
U
سند انتقال
negative transfer
U
انتقال منفی
transfer characteristic
U
مشخصه متقابل
power transfer
U
انتقال انرژی
block transfer
U
انتقال بلوک
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
data transfer rate
U
سرعت انتقال داده ها
current transfer ratio
U
نسبت انتقال جریان
courier transfer station
U
مرکزارسال پیک ارتشی
courier transfer station
U
ایستگاه تعویض پیک
courier transfer officer
U
افسر مسئول پیک
charge transfer compounds
U
ترکیبات انتقال بار
courier transfer officer
U
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
passenger transfer vehicle
U
وسلهجابجاییمسافرین
fuel transfer pipe
U
لولهانتقالسوخت
data transfer rate
U
نرخ ارسال داده
materials transfer notes
U
دستورانتقال مواد
materials transfer notes
U
برگه انتقال مواد
heat transfer coefficient
U
ضریب انتقال گرما
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility
U
برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol
U
پروتکل انتقال فایل
electronic transfer of data
U
انتقال الکترونیکی اطلاعات
data transfer rate
U
میزان ارسال داده
data transfer rate
U
میزان انتقال داده
bit transfer rate
U
نرخ ارسال بیت
electron transfer mechanism
U
مکانیسم انتقال الکترون
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
image transfer constant
U
ثابت انتقال تصویر
transfer license plate
[American E]
U
پلاک انتقال
transfer number plate
[British E]
U
پلاک انتقال
thermal wax transfer printer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol
U
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
peer to peer file transfer
U
انتقال فایل همتا
peer to peer file transfer
U
دستیابی فایل عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com