English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transfer income U درامد انتقالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transfer U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U پهلو- رفت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U سند انتقال انتقالی
transfer U نقل
transfer U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer U واگذاری نقل
transfer U سند انتقال یا واگذاری
transfer U واگذاری
transfer U تغییر دستورات یا کنترل
transfer U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer U تغییر دستور یا کنترل
transfer U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer U دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer U احاله
transfer U واگذاری تحویل
transfer U انتقال
transfer U حواله
k , transfer U ضریب کای برد
k , transfer U ضریب تصحیح برد توپ
transfer U تغییر سمت دادن لوله
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer U واگذار کردن
transfer U انتقال دادن
transfer U ورابردن
transfer U منتقل کردن
transfer U ورابری
transfer orbit U مدار انتقال
thermal transfer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
heat transfer U انتقال گرما
heat transfer U انتقال حرارت
file transfer U انتقال فایل
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer function U تابع انتقال
power transfer U انتقال انرژی
transfer functions U توابع انتقالی
transfer instruction U دستور العمل انتقال
transfer interpreter U مفسر انتقال
transfer ladle U پاتیل انتقال
energy transfer U انتقال انرژی
transfer characteristic U مشخصه متقابل
transfer check U انتقال
transfer check U مقابله
transfer case U دیفرانسیل
transfer case U جعبه انتقال نیرو
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer address U ادرس انتقال
third person of a transfer U محال علیه
telegraphic transfer U انتقال تلگرافی
technology transfer U انتقال تکنولوژی
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
transfer equipment U تجهیزات
positive transfer U انتقال مثبت
negative transfer U انتقال منفی
transfer earnings U درامدهای انتقالی
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer payments U پرداختهای انتقالی
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer rate U نرخ انتقال
transfer reaction U واکنش انتقالی
transfer resistor U ترانزیستور
transfer station U محل انتقال افراد
transfer station U محل اعزام افراد
transfer switch U کلید انتقال
transfer table U میز انتقال
transfer time U زمان انتقال
transfer time U مدت انتقال
unconditional transfer U انتقال غیر شرطی
transfer canal U کانالانتقال
transfer port U دریچهانتقال
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer operation U عمل انتقال
transfer limit U حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer line U خط انتقال
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer machine U دستگاه انتقال
transfer medium U رسانه انتقال
transfer mold U قالب گیری انتقالی
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer molding U قالب ریزی انتقالی
transfer molding U ریخته گری انتقالی
transfer of capital U انتقال سرمایه
transfer of learning U انتقال یادگیری
transfer of obligation U حواله مدنی
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology U انتقال تکنولوژی
transfer of training U انتقال اموزش
transfer scale U پایهانتقال
credit transfer U پرداخت ازطریق انتقال
block transfer U انتقال کندهای
block transfer U انتقال بلوک
collect transfer U بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
deed of transfer U سند انتقال
deed of transfer U انتقال نامه
data transfer U انتقال داده ها
credit transfer U انتقال اعتبار
conditional transfer U انتقال شرطی
income U عایدات
but for income U قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
income U جریان
income U درامد
mean income U درامد متوسط
his income U هر چه درامد داردخرج میکند
income U عایدی
income U دخل
income U ریزش فهور
income U مهاجر واردشونده
income U عواید
income U ورودیه جدیدالورود
courier transfer officer U افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
courier transfer officer U افسر مسئول پیک
materials transfer notes U دستورانتقال مواد
materials transfer notes U برگه انتقال مواد
charge transfer compounds U ترکیبات انتقال بار
courier transfer station U ایستگاه تعویض پیک
data transfer rate U میزان ارسال داده
data transfer rate U میزان انتقال داده
courier transfer station U مرکزارسال پیک ارتشی
bit transfer rate U نرخ ارسال بیت
data transfer rate U نرخ ارسال داده
current transfer ratio U نسبت انتقال جریان
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
passenger transfer vehicle U وسلهجابجاییمسافرین
fuel transfer pipe U لولهانتقالسوخت
file transfer utility U برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol U پروتکل انتقال فایل
electron transfer mechanism U مکانیسم انتقال الکترون
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
data transfer operations U عملیات انتقال داده
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
heat transfer coefficient U ضریب انتقال گرما
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
image transfer constant U ثابت انتقال تصویر
data transfer rate U سرعت انتقال داده ها
psychic income U درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
psychic income U درامد بی دردسر
income per capita U درامد سرانه
personal income U درامد شخصی
property income U درامد ناشی از املاک ومستغلات
personal income U درامد سرانه
present income U درامد جاری
present income U درامد حال
current income U درامد جاری
the p of income to expenses U نسبت درامدبه هزینه
taxable income U درامد مشمول مالیات
supplementary income U درامد تکمیلی
stream of income U جریان درامد
temporary income U درامد موقتی
rental income U درامد ناشی از اجاره بها
relative income U درامد نسبی
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
current income U درامدیک دوره معین
current income U درامد یک سال مالی
real income U درامد واقعی
total income U درامد کل
income tax U مالیات بر درامد
transitory income U درامد انتقالی
transitory income U درامدموقتی
unearned income U درامد باد اورده
unearned income U درامد ازمبنایی جز کار
wage income U درامد بشکل دستمزد
wage income U درامدمربوط بکار
windfall income U درامد باد اورده
income tax U مالیات برعایدات
income support U پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
a modest income U درآمدی متوسط
income taxes U مالیات بر درامد
business income U درامد خالص تجارتی
bunched income U درامد خدمات شخصی
annual income U درامد سالانه
actual income U درامد واقعی
to rely on somebody for your income U از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
income policy U سیاست مربوط به درامدها
income taxes U مالیات برعایدات
income determination U تعیین درامد
labor income U درامدهای کار
live up to one's income U به اندازه درامد خود خرج کردن
gross income U درامد ناخالص
flow of income U گردش درامد
median income U درامد متوسط
median income U درامد میانی
money income U درامد پولی
flow of income U جریان درامد
money income U مزد و حقوق
national income U درامد ملی
fixed income U درامد ثابت
deferred income U درامدهای انتقالی
deduction from income U کسور درامد
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income effect U تناسب خرید با درامد
income and expenditure U درامد و هزینه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com