English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to strip the paint off the wall U رنگ را از دیوار [با خراش] کندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wall paint U رنگ دیوار
strip U نخ را با دست از قرقره ماهیگیری کشیدن
strip U لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
strip U نمایش که یک خط از متن را نشان دهد
strip U حذف داده کنترل از پیام دریافتی و باقی گذاشتن اطلاعات مربوطه
strip U ماده طولانی نازک
to strip something off U کندن پوست [میوه]
to strip something off U کندن پوست [درخت]
to strip something off U کندن [پوست]
to strip something off U درآوردن [ملافه از لحاف]
strip U سطح پیست شمشیربازی
strip U کشیدن یا انداختن توپ از دست حریف
strip U کندن
strip U قطعه باریک
strip U باریکه
strip U نوار
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
strip U چاک دادن تهی کردن
strip U لخت کردن
strip U محروم کردن از
strip U بند
strip U باند فرود
strip U نوار مین گذاری باند فرود موقتی
strip U نوارسردوشی
strip U برهنه کردن
strip U پاک کردن
pc paint U برنامه مشهور نقاشی وترسیم برای ریزکامپیوترها
paint U رنگ
to paint out U بازدن رنگ پاک کردن
to paint something [with something] U چیزی را [با چیزی] رنگ زدن
paint U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
paint U رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paint U رنگ کردن
paint U نگارگری کردن نقاشی کردن
paint U رنگ شدن
paint U رنگ نقاشی
strip mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
central strip U نوار میانی
central strip U جداکننده جهات
phosphor strip U نوار فسفر
photographic strip U نوار عکاسی
photographic strip U باند عکاسی
mine strip U نوار مین
fuse strip U نوار بسیار باریک ذوب شونده فیوز
fuse strip U فیوز نواری
strip mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
felt strip U نوار نمدی
strip mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
drag strip U مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
strip lighting U نوعیسیستمروشنایی
strip club U باشگاهرقصStriptease
mine strip U باند مین گذاری
mica strip U باریکه میکا
strip footing U شالوده نواری
strip alert U اماده باش 5 دقیقهای
landing strip U باند فرود
wide strip U نوار پهن
strip footing U شالودههای نواری
strip sodding U پوشش نواری چمنی
strip mosaic U نوار موزاییک عکس هوایی
strip fuse U فیوز نواری
shutdown strip U منطقه بعد از خط پایان که رانندگان از سرعت خود می کاهند
titling strip U قسمت مربوط به درج اطلاعات روی عکس هوایی
comic strip U کارتون
comic strip U فیلمهای نقاشی شده
film-strip U نوار فیلم
landing strip U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
film strip U نوار فیلم
friction strip U نوارآتشزن
air strip U فرودگاه
air strip U باند فرود یاپرواز
air strip U باند فرودگاه
strip alert U اماده باش روی باند فرود
flooring strip U کفپوش
priming paint U رنگ استر
lacquer paint U رنگ لاکی
lay on paint U رنگ زدن
gloss paint U رنگیکهوقتیخشکشدهباشد میدرخشد
surface paint U استر
to coat something [with paint] U چیزی را با لایه ای [از رنگ] پوشاندن
traffic paint U خط کشی راه
to paint the lily U چیز زیبارا ارایش مصنوعی کردن
war paint U نقاشی بدن برای رزم و پیکار
poster paint U تقریبابیرنگ
grease paint U رنگ روعنی برای رنگ کردن صورت بازیگران
water paint U رنگ لعابی
smooth the paint U رنگ کردن و پرداخت کردن
luminous paint U رنگ شب نما
luminous paint U رنگ نور
paint roller U غلطک رنگ کاری
paint thinner U تینر یا رقیق کننده رنگ
paint thinner U رقیقگر رنگ
paint thinner U تینر رنگ
paint work U رنگ کاری ساختمان
Paintbrush/Paint U windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap
phosphorescent paint U رنگ تابنده
priming paint U رنگ استری
paint spray U اسپریرنگ
paint remover U رنگ زدا
paint program U نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
paint progarm U برنامه نگارگری
luminous paint U شبرنگ
plastic paint U رنگ پلاستیکی
paint pot U گلفشان
paint stripper U مادهایکهجهتازبینبردنرنگهایبرجاماندهازقدیماستفادهمیشود
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
paint brush قلم موی نقاشی
paint coat U روکش رنگ
paint gun U رنگ پاش
rustproof paint U رنگ ضد زنگ
paint cup U مخزنرنگ
fluorescent paint U رنگ فلورسنت
oil paint U رنگ روغن
bituminous paint U رنگ قیری
bituminous paint U رنگ قیردار
bituminous paint U رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
oil paint U رنگ روغنی
cement paint U اندود کردن با دوغاب سیمان
coat of paint U اندود رنگ
enamel paint U رنگ لعابی
antirust paint U ضد زنگ
flat paint U زمینه
flat paint U رنگ مبنا
anticorrosive paint U ماده ضد زنگ
fireproof paint U رنگ نسوز
finishing paint U رنگ سازی اماده
antirust paint U رنگ ضد زنگ
battery paint U رنگ باتری
contour strip cropping U کشت نواری برروی خطوط میزان
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
narrow strip mill U نورد نوار باریک
hot strip mill U مسیر نورد گرم
strip chart recorder U ثبات نوار کاغذی
strip mining [American E] U استخراج معدن روباز
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
opencast strip mine U قالببازخطمعدن
magnetic strip card U کارت نوار مغناطیسی
fuse mounting strip U نوار باریک فیوز
To undress . to strip one self naked . U لخت شدن
wide strip mill U دستگاه نورد نوار پهن
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
fusible metal strip U نوار فلزی ذوب شونده
hot rolled strip U باریکه نورد شده داغ
paint spray gun U پیستوله رنگ
paint roller mill U غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
paint spray gun U رنگ پاش
paint spraying equipment U تجهیزات رنگ پاشی
to paint a rosy picture of something U امیدوارانه به چیزی [موضوعی] نگاه کردن
heat fast paint U رنگ مقاوم گرما
to paint adoor green U دری را رنگ سبز زدن
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
paint the town red <idiom> U اوقات خوشی داشتن
rust protection paint U رنگ ضد زنگ
to paint the town red U مستی کردن اشوب کردن
acid proof paint U رنگ ضد اسید
acid resisting paint U رنگ ضد اسید
paint roller mill U دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار
linseed oil paint U رنگ روغن برزک
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
to paint the town red U عربده کردن
His fingers were stained with paint . U روی انگشتانش لکه های رنگ بود
to paint adoor green U رنگ سبز بدری زدن
sprung strip metal insulation U نوارفلزی
sprung strip metal insulation U عایقفنری
You have rubbed your coat against some wet paint . U کت ات را مالیده یی به رنگ ( رنگی کرده ای )
wall U حصار
the wall U پشت دیوارایستاده بودم
wall U دیواره
wall U جدار
wall-to-wall U سرتاسری
to go to the wall U درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall U دیواری
wall U دیوارکشیدن
wall up U رسیدن موج به حداکثر اوج
wall U حصار دار کردن
wall U تیغه کشیدن دیوار
wall U محصور کردن
wall U مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall-to-wall U فراگیر
wall-to-wall U کامل
wall-to-wall U همگانی
wall U محصورکردن
wall-to-wall U همه جانبه
wall U دیوار
wall-to-wall U فرش کردن سرتاسری
to the wall <idiom> U به آخر خط رسیدن
wall-to-wall U از دیوار به دیوار
wall-to-wall U [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
the picture on the wall U این عکس روی دیوار
to lean against the wall U به دیوار تکیه دادن
hole in the wall <idiom> U
handwriting on the wall <idiom> U
drive someone up a wall <idiom> U از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
wall hanging U تزئینات دیواری
climb the wall <idiom> U از محیط خسته وعصبانی شدن
wall socket پریز روی دیوار
wall tie U بست دیواری
wall sockets U پریز ها
wall socket پریز دیواری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com