English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
special team U تیم ذخیره ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
team U گروه
team up U توحید مساعی کردن
team up U تشریک مساعی
first team U تیم اصلی
team up U هم دست شدن [در کار]
team U تیم گروهانی
team U گروهان تقویت شده
team U دسته
team U گروهه
team U یک دستگاه
team U تیم
team U دسته درست کردن
team U بصورت دسته یاتیم درامدن
team U دست جفت
pararescue team U تیم تجسس و نجات
helicopter team U تیم سوار بر هلی کوپتر
functional team U تیم عمل کننده
functional team U تیم اجرایی
factory team U تیم کارخانه اتومبیل سازی
team spirit U روحیهوفاداریمابینیکتیم
work team U گروه کار
expansion team U تیم تازه وارد به لیگ
embarkation team U تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
team shirt U لباستیم
team bench U نیمکتبازیکنان
programming team U تیم برنامه نویسی
team area U محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
team foul U خطای مهم
team game U بازی گروهی
team line up U به صف ایستادن تیم
team pursuit U مسابقه تعقیبی تیمی
team teaching U تدریس گروهی
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
team-mate U همگروه
team-mate U یار
team-mates U همگروه
team-mates U یار
specialty team U تیم ذخیره ها
double team U تیم دونفره
team tennis U بازیهای مختلف تنیس
prosecution team U تیم دادرسی
crisis team U گروه ضد بحران
work team U دسته
boat team U تیم قایق اب خاکی
boat team U تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
four man team U تیم چهار نفره
combat team U تیم رزمی
company team U تیم گروهانی
team roping U مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
company team U تیم مرکب
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
Both of us will make a good team. U ما دو تا تیم خوبی میسازیم.
combined arms team U تیم رستههای مرکب
combat control team U تیم کنترل رزمی
control and assessment team U تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
team handball court U زمین بازی هند بال
army assault team U تیم هجومی نیروی زمینی
battalion landing team U تیم پیاده شونده گردانی
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
central planning team U تیم طرح ریزی مرکزی
light fire team U تیم اتش سبک
chief programmer team U سرپرست یک تیم برنامه نویسی
heavy fire team U تیم اتشهای زمینی سنگین
light fire team U تیم دو هلی کوپتره
member of the national team U عضو تیم ملی
mobile training team U تیم اموزشی سیار
brigade landing team U تیم پیاده شونده تیپی
combined arms team U تیم مرکب
The future of the team is shrouded in uncertainty. U آینده این تیم بلاتکلیف است.
special <adj.> U اضافه
special <adj.> U علاوه
special <adj.> U خاص
special <adj.> U ویژه
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
special U مخصوص خاص
special U ویژه
special U حرف غیر عادی در یک نوشتار
special U سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
special U حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
special U خاص
special U استثنایی
special U مخصوص
special U مخصوصا
special ammunition U مهمات مخصوص یا ویژه
special agreement U قرارداد ویژه
special effects U جلوههای ویژه
special effects U تروکاژ
special agent U وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
special administration U اداره قسمت خاصی از ترکه
special ability U توانایی اختصاصی
special mark U علامتمخصوص
special area U منطقه پرواز مخصوص
special bastard U حرامزاده ویژه
special weapons U جنگ افزار مخصوص
special weapons U جنگ افزارهای ویژه
special character U علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special character U دخشه ویژه
special character U ویژه
special character U دخشه
special case U مورد خاص یااستثنایی
special case U مورد ویژه
special bastard U هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
Paste Special U در یک متن
Paste Special U درج یک شی خاص
Special Branch U سازمانپلیسبریتانیا
special session U نشست ویژه
special session U نشست فوق العاده
special delivery U پست سفارشی
special jury U هیئت منصفه مخصوص
as a special exception <adv.> U بطور استثناء
extra special U فوق العاده
extra special U ویژه
special effect U جلوههایویژه
Do you have any special rates? U آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
a special menu U صورت غذای مخصوص
Are there any special fares? U آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
extra special U مخصوص
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
special staff U ستاد تخصصی
as a special exception <adv.> U استثنأ
special vertict U رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
special damage U خسارت مخصوص
special party U گروه ویژه
special passport U پاسپورت ویژه
special passport U پاسپورت مخصوص
special plea U دفاع خاص
special pleader U متخصص تهیه لوایح دفاعی
special pleading U علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
special property U مالکیت خاص
special purpose U یک منظوره
special purpose U خاص منظوره
special operations U عملیات مخصوص یا ویژه
special olympics U المپیک افراد استثنایی
special majority U اکثریت خاص
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
special deposits U سپردههای ویژه
special drawing right U حق برداشت مخصوص
special drawing right U حق برداشت ویژه
special duty U کار ویژه
special education U اموزش و پرورش استثنایی
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
special handling U ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
special corrections U تصحیحات مخصوص
special purpose U تک منظوره
special registrant U دفتر ثبت نام مخصوص
special symbol U نماد خاص
special session U جلسه فوق العاده
special session U جلسه مخصوص
special sheaf U مروحه مخصوص
special staff U ستاداختصاصی
special symbol U نماد ویژه
special tribunal U دادگاه اختصاصی
special contracts U عقود معینه
special services U یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
special contracts U منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
special verdict U تصمیم ویژه
special verdict U رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
special relativity U نسبیت خصوصی
special school U اموزشگاه استثنایی
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special services U خدمات مخصوص
special troops U یکانهای مخصوص
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special interest group U گروه
special purpose computer U کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
special acceptance of a bill of U قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
special libraries association U انجمن کتابخانههای مخصوص
I must make a special note of that. U من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
special interest group U که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
digital video special effects U نمایشمخصوصعددیعوامل
Every man is made for a special job. <proverb> U هر کس را بهر کارى ساختند .
special purpose programming language U زبان برنامه نویسی تک منظوره
extra special flexible wire rope U طناب فولادی ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com