Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
special character
U
دخشه
special character
U
ویژه
special character
U
دخشه ویژه
special character
U
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
special
U
خاص
special
U
مخصوص
special
U
مخصوصا
special
U
استثنایی
special
U
مخصوص خاص
special
U
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
special
U
حرف غیر عادی در یک نوشتار
special
U
سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
special
U
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
special
<adj.>
U
علاوه
special
<adj.>
U
خاص
special
<adj.>
U
ویژه
special
U
ویژه
special
<adj.>
U
اضافه
Special Branch
U
سازمانپلیسبریتانیا
special weapons
U
جنگ افزارهای ویژه
special weapons
U
جنگ افزار مخصوص
special vertict
U
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
special verdict
U
تصمیم ویژه
special passport
U
پاسپورت ویژه
special troops
U
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special troops
U
یکانهای مخصوص
special party
U
گروه ویژه
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
special olympics
U
المپیک افراد استثنایی
special mark
U
علامتمخصوص
special pleader
U
متخصص تهیه لوایح دفاعی
extra special
U
مخصوص
special effects
U
تروکاژ
extra special
U
ویژه
extra special
U
فوق العاده
special jury
U
هیئت منصفه مخصوص
special majority
U
اکثریت خاص
special tribunal
U
دادگاه اختصاصی
special passport
U
پاسپورت مخصوص
special team
U
تیم ذخیره ها
special school
U
اموزشگاه استثنایی
special staff
U
ستاداختصاصی
special bastard
U
هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
special services
U
خدمات مخصوص
special services
U
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
special session
U
جلسه فوق العاده
special session
U
جلسه مخصوص
special staff
U
ستاد تخصصی
special relativity
U
نسبیت خصوصی
special registrant
U
دفتر ثبت نام مخصوص
special pleading
U
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
special property
U
مالکیت خاص
special purpose
U
یک منظوره
special symbol
U
نماد خاص
special symbol
U
نماد ویژه
special purpose
U
تک منظوره
special plea
U
دفاع خاص
special sheaf
U
مروحه مخصوص
special effect
U
جلوههایویژه
Paste Special
U
درج یک شی خاص
special corrections
U
تصحیحات مخصوص
special damage
U
خسارت مخصوص
special degration
U
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
special deposits
U
سپردههای ویژه
Paste Special
U
در یک متن
special delivery
U
پست سفارشی
special purpose
U
خاص منظوره
special effects
U
جلوههای ویژه
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
special contracts
U
منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
special contracts
U
عقود معینه
special ability
U
توانایی اختصاصی
special administration
U
اداره قسمت خاصی از ترکه
special agent
U
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
special agreement
U
قرارداد ویژه
special ammunition
U
مهمات مخصوص یا ویژه
special area
U
منطقه پرواز مخصوص
special bastard
U
حرامزاده ویژه
special case
U
مورد ویژه
special case
U
مورد خاص یااستثنایی
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
special verdict
U
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
special handling
U
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
Do you have any special rates?
U
آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
a special menu
U
صورت غذای مخصوص
Are there any special fares?
U
آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
special forces
U
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
special education
U
اموزش و پرورش استثنایی
special forces
U
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
special session
U
نشست ویژه
as a special exception
<adv.>
U
استثنأ
as a special exception
<adv.>
U
بطور استثناء
special duty
U
کار ویژه
special session
U
نشست فوق العاده
special libraries association
U
انجمن کتابخانههای مخصوص
special drawing rights
U
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
special interest group
U
که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
special acceptance of a bill of
U
قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
special interest group
U
گروه
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
special purpose computer
U
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
special weight race
U
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
I must make a special note of that.
U
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Every man is made for a special job.
<proverb>
U
هر کس را بهر کارى ساختند .
special purpose programming language
U
زبان برنامه نویسی تک منظوره
digital video special effects
U
نمایشمخصوصعددیعوامل
character
U
حرف
character
U
صفت اختصاصی
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
U
نهاد سیرت
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
U
عدد صحیح خصوصیت
character
U
رقم
character
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character
U
مجسم کردن شخصیت
character
U
دخشه
character
U
سیرت
character
U
دخشه کاراکتر
character
U
صفت
character
U
خط
character
U
علامت
character
U
خیم
character
U
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character
U
نویسه
character
U
منش
character per second
U
کاراکتر درثانیه
character per second
U
دخشه در ثانیه
character
U
مونه
in character
<idiom>
U
مثل معمول
extra special flexible wire rope
U
طناب فولادی ویژه
reserved character
U
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
receptive character
U
منش پذیرا
rub out character
U
دخشه پاک کن
separating character
U
دخشه جدا ساز
sign character
U
دخشه علامت نما
reserved character
U
کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
enquiry character
U
کاراکتر پرس و جو
substitute character
U
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
character actor
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actors
U
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
aknowledge character
U
کاراکتر مورد قبول
character correction
U
نمایشتغییرات
extended character
U
دکمهبازکنندهصفحه
historic character
U
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
out of character
[OOC]
U
دور از منش من
sync character
U
کاراکتر همگام
He has a clean character.
U
اخلاقا" آدم سالمی است
coded character
U
دخشه رمزی
character recognition
U
تشخیص کاراکتر
character recognition
U
دخشه شناسی
character reader
U
دخشه خوان
character printer
U
چاپگر کاراکتری
character printer
U
چاپگرعلامتی
character printer
U
چاپگر دخشهای
character pitch
U
type elite
character pitch
U
pica
character set
U
دخشکان
character set
U
مجموعه علائم
character set
U
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
check character
U
کاراکتر مقابلهای
check character
U
علامت مقابلهای
check character
U
دخشه مقابلهای
character trait
U
صفت منشی
character training
U
پرورش منش
character template
U
مبدل کاراکتری
character table
U
جدول شناسایی
character string
U
رشته کاراکتری
character string
U
رشته دخشهای
character sketch
U
شمایل
character pitch
U
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character per inch
U
کاراکتر دراینچ
character code
U
رمز دخشهای
character checking
U
تست کاراکتری
character analysis
U
تحلیل منش
blank character
U
دخشه فاصله
blank character
U
کاراکتر جای خالی
blank character
U
کاراکتر تهی
blank character
U
فاصله
blank character
U
دخشه
bell character
U
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
backspace character
U
دخشه پسبرد
anal character
U
منش مقعدی
character code
U
کد کاراکتری
character code
U
رمز کاراکتر
character density
U
تراکم دخشه ها
character per inch
U
دخشه در اینچ
character neurosis
U
روان رنجوری منش
character map
U
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
character guidance
U
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character graphics
U
نگاره سازی دخشهای
character generator
U
مولد کاراکتر
character generator
U
دخشه زا
character fill
U
پر کردن کاراکترها
character disorder
U
اختلال منش
character density
U
تراکم کاراکترها
alphanumeric character
U
دخشههای الفبا عددی
compliant character
U
منش تسلیم گر
identification character
U
علامت مشخصه
most significant character
U
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
membership character
U
ویژگی عضویت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com