Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
soft keys
U
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arrow keys
U
حرکت دهد
A bunch of keys.
U
دسته کلید
Help me find my keys.
U
کمک کن کلیدهایم را پیدا کنم
They pinched my keys.
U
کلیدهایم رابلند کردند
arrow keys
U
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
variation keys
U
کلیدهامختلف
control keys
U
کلیدهایکنترل
shift keys
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys
U
کلید shift
function keys
U
کلیدهاتابع
repeat keys
U
دکمههایتکرار
operation keys
U
کلیدهایعملیات
arrow keys
U
کلیدهای جهت
function keys
U
کلیدهایانجام وفایف
power of the keys
U
اختیارات کلیسای پاپ
master keys
U
قاعده کلی شاه کلید
master keys
U
کلید چندین قفل
skeleton keys
U
شاه کلید
skeleton keys
U
کلیدی که چندین قفل را بازکند
shooting adjustment keys
U
دکمه
cursor movement keys
U
کلیدهای جهت
pgup/pgdn keys
U
کلیدهای PgUp ,PgDn
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
cursor control keys
U
کلیدهای کنترل مکان نما
cursor movement keys
U
کلیدهای حرکت مکان نما
track search keys
U
کلیدهایجستجویزمان
soft
U
نیمبند
soft
U
ضعیف
soft
U
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
U
توپ کم جان
soft
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft
U
متن روی صفحه
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft to the f.
U
نرم
soft
U
ملایم
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
U
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
soft
U
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
soft
U
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
soft
U
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
soft
U
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
it is too soft
U
پر نرم است
soft
U
سبک شیرین
soft
<adj.>
U
لطیف
soft
<adj.>
U
ملایم
soft
<adj.>
U
نرم وقابل انعطاف
soft
U
خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
soft
U
نرم
soft
U
لطیف
soft
U
گوارا
soft
U
مهربان نازک
soft
U
عسلی
soft
U
نیم بند
soft
<adj.>
U
نرم
soft spot
U
شولات
soft solder
U
لحیم قلع
soft market
U
بازار با تقاضای خوب
soft spot
U
ناحیه نشست
soft start
U
اغاز نرم
soft start
U
راه اندازی نرم
soft technology
U
تکنولوژی نرم
soft shoulder
U
شانه هموار
soft lead
U
سرب نرم
soft tooling
U
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
soft money
U
پول ضعیف
soft radiation
U
تابش نرم
soft shelled
U
نرم پوسته
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
soft skin
U
پوسته نرم
soft shelled
U
دارای پوسته تردوشکننده
soft shell
U
نرم پوسته
soft shell
U
حلزون دارای صدف نرم
soft shell
U
دارای عقیده معتدل
soft shell
U
دارای پوسته ترد وشکننده
soft sectored
U
بخش شده غیر ملموس
soft sector
U
علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
soft sand
U
شکرسنگ
soft roe
U
تخم ماهی نر
soft return
U
فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
soft valve
U
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
soft ware
U
وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
soft ray
U
بالهنرم
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft currency
U
پولباواحدپولیکمارزش
soft furnishings
U
متکا پرده نورتابوروکشمبلمان
soft option
U
انتخابآسانترینراه
soft porn
U
بیانتمایلاتجنسیبهنحویزننده
soft target
U
هدفبدوندفاع
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
soft drink
U
نوشابه غیر الکلی
soft drinks
U
نوشیدنی های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft drinks
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft pastel
U
پاستلخشک
soft touch
U
آدمی که سختگیر نیست و میشود زود از او پول قرض کرد
soft water
U
اب شیرین
soft water
U
اب سبک
soft wood
U
چوب نرم
soft x rays
U
پرتو ایکس کم نفوذ
soft x rays
U
پرتوایکس نرم
soft drink
U
نوشیدنی غیر الکلی
soft drink
U
نوشابه
soft drink
U
شربت
soft spot for someone/something
<idiom>
U
احساسات تندوتیز داشتن
soft drinks
U
نوشیدنی غیر الکلی
soft drinks
U
نوشابه
soft drinks
U
شربت
soft water
U
اب خوشگوار
soft landing
U
فرود نرم
soft loan
U
وام بدون دردسر
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft sell
U
بانرمی وملایمت بفروش رساندن
soft soap
U
چاپلوسی
soft soap
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soap
U
چاپلوسی
soft-soap
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soaped
U
چاپلوسی
soft-soaped
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soaping
U
چاپلوسی
soft-soaping
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soaps
U
چاپلوسی
soft-soaps
U
چاپلوسی کردن تملق
soft headed
U
ساده لوح
fail soft
U
با خرابی ملایم
fail soft
U
با خرابی تدریجی
fail soft
U
تخریب
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft loans
U
وام اسان
soft loans
U
وام بدون دردسر
soft palate
U
کام گوشتی
soft palate
U
شراع الحنک
soft palates
U
کام گوشتی
soft palates
U
شراع الحنک
soft hearted
U
نازک دل
soft loan
U
وام اسان
soft hearted
U
نرم دل
soft-hearted
U
نازک دل
soft-hearted
U
نرم دل
soft spoken
U
معتدل
soft spoken
U
دارای صدای نرم وملایم
soft-spoken
U
معتدل
soft-spoken
U
دارای صدای نرم وملایم
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
fail soft
U
تخریب تدریجی
soft laid
U
نرم تابیده
soft coal
U
ذغال سنگ قیردار
soft coal
U
ذغال سنگ چاق
soft copy
U
نسخه غیر ملموس
soft copy
U
نسخه غیر چاپی
soft error
U
خطای ملموس
soft fails
U
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
soft font
U
فونت نرم
soft font
U
فونت استقراری
soft goods
U
کالاهای بی دوام
soft goods
U
کالاهای مصرف شدنی
soft hyphen
U
خط تیره شرطی
soft hyphen
U
خط تیره اختیاری
soft iron
U
اهن نرم
soft eye
U
چشمی ساده
soft anneal
U
گداختن نرم
soft acid
U
اسید نرم
it is a soft snap
U
کاری ندارد
soft anneal
U
نرم تاباندن
soft base
U
باز نرم
soft bill
U
پرنده منقار نازک حشره خوار
soft bill
U
مرغ مگس خوار
soft boiled
U
نیم بند حساس
soft tube
U
لامپ نرم
soft boiled
U
دل رحیم
it is a soft snap
U
چیزی نیست کاراسانی است
soft boiled
U
احساساتی
soft page break
U
قطع صفحه
this ground rides soft
U
این زمین برای سواری نرم است
soft missile base
U
سکوی بی حفاظ
velvet feels soft
U
مخمل به لامسه نرم است
boild egg soft
U
تخم مرغ پخته عسلی
soft missile base
U
سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
soft iron sphere
U
گوی قطبنما
A warm and soft bed .
U
رختخواب گرم ونرم
soft carriage return
U
خط فاصله خالی
soft sectored disk
U
دیسک خام
soft clip area
U
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
soft vane meter
U
سنجه پره مغناطیسی
soft cell boundaries
U
محدوده ازاد سل
soft shell clam
U
صدفپوستنازک
soft-drink dispenser
U
جایگاهنوشیدنیسبک
soft drawn copper wire
U
سیم مسی نرم
the soft side of the coat isin
U
انروی نیم تنه که نرم است تواست
With soft words one may persuade a serpent out of .
<proverb>
U
با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com