English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shorted quarter wave line U خط ربع موج بسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shorted half wave line U خط نیم موج بسته
open quarter wave line U خط ربع موج باز
open half wave line U خط نیم موج باز
on the quarter U در جهت پاشنه ناو
to ask for quarter U بخشش طلبیدن
to ask for quarter U دخیل شدن
first quarter U تربیع اول
to ask for quarter U امان خواستن
quarter U پناه بردن به
quarter U زنهار دادن
quarter U چارک
quarter U چهار یک
quarter U کوی بخش
quarter U برزن
quarter U زنهار
quarter U به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
quarter U بخش ربعی
quarter U محله
quarter U یک چارک چهارک
quarter U یک چهارم
three-quarter U سه ربع
quarter U ربع
three-quarter U سه چهارم
to ask for quarter U زنهارخواستن
last quarter U تربیع دوم
quarter U مدت سه ماه برزن
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
quarter U اقامتگاه
quarter day U موعدپرداخت
quarter deck U پاشنه
quarter ditch U نهری که اب جویهای کوچک را جمع اوری کرده و به کانال تخلیه هدایت میکند
quarter horse U اسب کوتاه وپر طاقت
quarter hour U پانزده دقیقه
quarter horse U اسب پرتحمل
quarter hour U ربع ساعت
quarter landing U پاگرد پله با 081 درجه گردش
to give quarter U امان دادن
quarter [year] U دوره سه ماهه
quarter [year] U سه ماه
cross-quarter U [آرایش گل چهار برگی]
three-quarter sleeve U آستینسهربع
three-quarter coat U کتسهربع
to give quarter U زنهاردادن
quarter-deck U ربععرشه
nose of the quarter U دماغهیکچهارمی
residental quarter U منطقه مسکونی
four quarter hold U ایپون
quarter moon U تربیع
quarter note U نت یک چهارم
quarter staff U نیزه چوبی
quarter of an hour U یک چهارم سده
quarter phase U دو فاز
quarter session U محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
quarter sessions U دادگاه استینافی
quarter wind U باد موافق
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
four quarter hold U ضربه فنی
turing this quarter U در این سه ماهه
quarter day U روز پرداخت قسط
to cry quarter U فریادامان یادخیل زدن
admiral's quarter U بخش سرفرماندهی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter binding U جلدی که تنهاته ان چرم دارد
quarter boom U تیرک پاشنه
quarter boom U بوم پاشنه
quarter brick U کلوک
center of quarter circles U مرکز یک چهارم دایره ها
wave U موج زدن
new wave U نیوویو
to wave away U باشاره دست بیرون کردن
To wave at someone. U به کسی دست تکان دادن
wave U موج رادیویی
wave U موجی بودن موج زدن
the wave U دریا
wave U موج
wave off U به زمین ساییده شدن هواپیما
wave off U فرود همراه با سایش
wave U هیجان
wave U فر موی سر دست تکان دادن
wave U خیزاب
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
line to line fault U تماس خطوط
line to line fault U اتصال کوتاه دوقطبی
line to line voltage U ولتاژ بین دو خط
line to line voltage U ولتاژ زنجیر شده
line by line milling U فرز کردن سطر به سطر
line by line milling U فرز کردن سطری
line to line spacing U فاصله سطور
line to line fault U اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
line by line analysis U تجزیه سطر به سطر
wander wave U موج سیار
transient wave U موج سیار
wander wave U امواج سیار
diffracted wave U موج پراشیده
transversal wave U موج عرضی
seismic wave U ارتعاشاتزمینلرزه
transverse wave U موج عرضی
density wave U موج چگالی
electric wave U موج الکتریکی
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
translation wave U موجبرگردان
to wave farewell U باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
wave wall U دیوارموج
wave height U ارتفاعموج
wave clip U گیرهفر
wave base U سطحموج
wave train U قطار موج
all wave antenna U انتن تمام موج
acoustic wave U موج صوتی
all wave receiver U رادیوی تمام موج
acoustic wave U صوت
electromagnetic wave U موج الکترومغناطیسی
transient wave U امواج سیار
traveling wave U موج رونده
travelling wave U موج سیار
wave guide U موجبر
wave propagation U انتشار موج
wave propagation U حرکت موج
wave radiation U تابش موج
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier wave U موج حامل
undamped wave U موج پایدار
wave trap U موج ربا
wave trough U نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
burst wave U موج انفجار
burst wave U موج ترکش
wave vector U بردار موج
wave winding U سیم پیچ موجدار
wave function U تابع موجی
wave pressure U فشار حاصل از موج
wave period U زمان تناوب امواج دریا
wave guide U هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
wave kick U حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave length U طول موج
compression wave U موج فشاری
wave mecanics U مکانیک موجی
wave motion U حرکت موجی
wave motion U حرکت موج
wave motion U انتشار موج
wave number U عدد موج
wave of excitation U موج تهییج
wave parameter U پارامتر موج
wind wave U موج ناشی از باد
wind wave U خیز اب ناشی از باد
wave velocity U سرعت موج
cosine wave U موج کسینوسی
beta wave U موج بتا
wave speed U سرعت موج
wave celerity U سرعت موج
wave bands U باندهای موج
wave band U باند موج
wave band U دسته امواج رادیو
wave amplitude U دامنه موج
WAVE file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
damped wave U موج میرنده
damped wave U موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
velocity of a wave U سرعت پخش موج
ultrashort wave U موج خیلی کوتاه
blast wave U موج انفجار
boat wave U موج قایقها
boat wave U موج ناو گروه
wind wave U موج باد
wave front U جبهه موج
wave front U جبهه امواج رادیویی
continuous wave U موج پایدار
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
wave frequency U بسامد موج
bow wave U موج سینه
bow wave U موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
bow wave U موج بالیستیکی جلو
bow wave U موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
wave form U شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
wave form U شکل موج
wave equation U معادله موج
wave drag U پسای موج
de broglie wave U موج دوبروی
electron wave U موج الکترونی
hertzian wave U امواج هرتز hertz
interference wave U موج انترفرنس
shell wave U صدای زوزه گلوله
medium wave U موج متوسط
shear wave U موج برشی
ionospheric wave U موج یونکرهای
ionospheric wave U موج فضایی
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
sawtooth wave U جریان دندان ارهای
sawtooth wave U موج دنده ارهای
light wave U موج نوری
interference wave U موج مزاحم
infrasonic wave U موج مادون صوت
sine wave U موج سینوسی
hertzian wave U موج هرتسی
hertzian wave U موج رادیویی
hybrid wave U موج مرکب
sky wave U موج یونکرهای
sky wave U موج فضایی
impluse wave U موج ضربهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com