English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
secondary storage device U دستگاه حافظه ثانوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
secondary storage U انباره ثانویه
secondary storage U حافظه ثانویه
secondary storage U انباره ثانوی
secondary storage medium U رسانه انباره ثانوی
storage device U دستگاه انبارش
storage device U دستگاه ذخیره
storage device U دستگاه ذخیره سازی
storage device U دستگاه انباره
storage device U انباره
mass storage device U دستگاه انبوه ذخیره
sequential storage device U دستگاه انباره ترتیبی
data storage device U دستگاه ذخیره داده
mass storage device U دستگاه تل انبارش
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
secondary U ثانویه
secondary U در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
secondary U نیست
secondary U فرعی
secondary U کمکی
secondary U حاکی از زمان گذشته
secondary U ثانوی
secondary U یدکی
secondary U درجه دوم
secondary U وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
secondary U که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر
secondary U سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
secondary U هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary productivity U فراوردگی دومین
secondary cell U پیل باتری
secondary processes U فرایندهای ثانوی
secondary qualities U صفات ثانوی
secondary reinforcer U تقویت کننده ثانوی
secondary port U station secondary
secondary position U موضع فرعی
secondary port U subordinatestation : syn
secondary port U ,
secondary port U بندر فرعی
secondary planet U ماه
secondary planet U اقمار
secondary planet U انگل قمر
secondary planet U ملتزم
secondary planet U پیرو
secondary reward U پاداش ثانوی
secondary road U جاده درجه دو
secondary wire U سیم خروجی
secondary winding U سیم پیچ خروجی
secondary winding U سیم پیچ ثانویه
secondary treatment U تصفیه دومین
secondary planet U همراه
secondary stresses U تنشهای درجه دوم
secondary stress U خستگی فرعی
secondary position U موضع یدکی
secondary treatment U پاکسازی دومین
secondary standard U استاندارد ثانویه
secondary stairs U پلکان فرعی
secondary soil U خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
secondary sewers U لولههای فرعی فاضلاب
secondary road U جاده فرعی یا درجه 2
secondary plan U طرح ثانوی
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
secondary battery U باتری بارشدنی
secondary beam U تیرک
secondary carbon U کربن 2 درجه
secondary carbon U کربن نوع دوم
secondary coil U پیچک ثانوی
secondary cone U برج هدایت یدکی ناو
secondary consumers U مصرف کنندگان دومین
secondary costs U هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
secondary unit U واحد فرعی
secondary battery U پیل باتری
secondary armament U جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
of secondary importance U از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
of secondary importance U کمترمهم
secondary airflow U جریان هوای فرعی
secondary alcohol U الکل 2 درجه
secondary alcohol U الکل نوع دوم
secondary amine U امین 2 درجه
secondary amine U امین نوع دوم
secondary current U جریان خروجی
secondary drive U سائق ثانوی
secondary education U اموزش متوسطه
secondary key کلید ثانویه
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
secondary markets U بازارهای ثانوی
secondary markets U بازارهای فرعی
secondary memory U حافظه ثانویه
secondary motivation U انگیزش ثانوی
secondary nozzle U نازل ثانویه
secondary item U اقلام فرعی تدارکاتی
secondary inhibitor U بازدارنده ثانوی
secondary hydrogen U هیدروژن درجه دوم
secondary effects U اثرات ثانوی
secondary elaboration U بسط ثانوی
secondary electron U الکترون ثانوی
secondary emission U صدور ثانوی
secondary evidence U ادله درجه دوم
secondary evidence U ادله فاقداعتبار زیاد
secondary function U کارکرد ثانوی
secondary hydrogen U هیدروژن 2 درجه
secondary obligation U تعهدات ثانویه
secondary inlet U دومینوردی
secondary schools U دبیرستان
secondary channel U دومینجهت
secondary effect U اثر جانبی
secondary effects U آثار جانبی
secondary mirror U دومینآینه
secondary reflector U منعکسکنندهثانوی
secondary root U دومینریشه
secondary action U انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
secondary modern U نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
secondary school U دبیرستان
secondary effects U اثرهای جانبی
secondary effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary picketing U کشاندناعتصاببهبیرونکارخانهیاشرکت
secondary effect U نتیجه جانبی
secondary effect U اثر فرعی
secondary great circle U دایره عظیمه ثانویه
secondary structure of portein U ساختار دوم پروتئین
secondary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی ثانوی
secondary emission ratio U شدت صدور ثانوی
secondary emission characteristic U مشخصه صدور ثانوی
secondary projection area U منطقه فرافکنی ثانوی
secondary electron emission U پیل ثانویه الکترون
secondary sex characteristics U ویژگیهای جنسی ثانوی
secondary consumers: insectivores U دومینمصرفکننده
secondary consumers: carnivores U دومینمصرفکننده
secondary marshalling track U دومینراهباریکه
device U دستگاه اسباب وسیله
device U خارضامن
device U عامل
device U ضامن
device U وسیله
device U ابزار
device U حیله
device name U نام دستگاه
device U PRN برای پورت چاپگر
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device U اسباب
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U چاشنی
device U الت
device U تجهیزات
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U وسیله جانبی
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device U مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device U اپارات
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
v , device U ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
I/O device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device U شعار دستگاه
device U اختراع
device U تمهید
device U شیوه
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U دستگاه
device U ماشین یا وسیله کارا
device U لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device U فزاره
passive device U دستگاه منفعل
peripheral device U دستگاه جنبی
overload device U فیوز گرمایی
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
gripping device U متعلقات گیره و بست
picking device U دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
point device U بسیار درست
firing device U ماسوره
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
ignition device U وسیله احتراق
illuminating device U تجهیزات روشنایی
overcurrent device U دستگاه حفافت
output device U دستگاه خروجی
nonohmic device U دستگاه غیر اهمی
microcoding device U دستگاه ریزبرنامه نویسی
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
MCI device U وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
mapping device U دستگاه نگاشت
logic device U دستگاه منطقی
input device U دستگاه ورودی
point device U کاملا راست
point device U بی عیب
pointing device U وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
timing device U ساعتی
timing device U وسیله
warning device U وسیلههشدار
locking device U ابزار
synchronous device U دستگاه همزمان
synchronous device U دستگاه همگام
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
send only device U دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device U دستگاه ترتیبی
symbolic device U دستگاه سمبلیک
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com