English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sash frame U حمایلقاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sash U پنجره گذاردن
sash U حمایل زدن
sash U پنجره گلخانه
sash U پنجره
sash U قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
sash U عمامه
sash U کمربند
sash U حمایل نظامی وغیره
sash U ارسی
balances sash U قاب شیشه خور پنجره
sash window U اروسی
sash windows U اروسی
sash windows U پنجره کشویی
sash window U پنجره کشویی
sash plane U رنده بغل
sash cords U طناب لنگر
sash cord U طناب لنگر
sash balancing weight U پارسنگ
top rail of sash U حمایلریلی
stile tongue of sash U زبانهحمایل
sash balancing weight U وزنه متعادل کننده
stile groove of sash U لولایحمایل
frame U خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
saw frame U کمان اره
frame-up U توط ئه
frame-up U پرونده سازی
frame U قاب کردن
frame up U توط ئه
frame U بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
K-frame U قاببصورتحرفk
frame up U دسیسه
frame up U دوز وکلک
to frame someone U کسی بیگناه را متهم کردن
to frame someone U پاپوش درست کردن برای کسی
ox frame U قابی که گوشههای چلیپایی دارد
frame U منطق اسکلت
frame U چارچوب گرفتن طرح کردن
frame U قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame U قواره
frame U چهارچوب
frame U تنظیم کردن
frame U بیان کردن
frame U فرمول
frame U قاعده
frame U شاسی
frame U صحنه
frame U پاپوش درست کردن
frame U بدن
frame U چهارچوب تنه
frame U ساختمان
frame U قاب کردن قاب گرفتن
frame U چارچوب
frame U تنه
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame U فریم
frame U قاب چارچوب کمان
frame U استاتور استخوان بندی
frame U دنده عرضی
frame U هیکل حالت موقتی
frame U کنترل هایی
frame U کالبد
frame U قاب
frame U باربست
frame U سازه
frame U قاب کادر
head of frame U سرقاب
frame push U اهرم فشاردهنده
frame stile U قالبنردبانی
burner frame U سوخت
to connect to frame U اتصال به بدنه
two light frame U پنجره دوچشمه
cold frame U سرما دورکن
freeze-frame U قاب ایستایی
freeze-frame U قاب ایستا
two light frame U پنجره دو قلو
time frame U چارچوب زمانی
time frame U مدت لازم
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
burner frame U قالب
metal frame U قالبفلزی
overhead frame U قالببالایسر
frame of mind U حالتذهنیفرد
to frame an answer U پاسخی را طرح کردن
warp frame U قاب چله
frame agreement U توافق اولیه
frame agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
box-frame U قاب صندوقی
climbing frame U وسیلهایمخصوصبازیکودکان
wire frame U قالبفلزی
portal frame U قالبدرگاهی
roller frame U قالبدورانی
sill of frame U آستانهقاب
timber frame U قالبچوبی
track frame U قالبشیار
vertical frame U قالبعمودی
walking frame U قالبچهارپا
warping frame U قالبپیچنده
web frame U قالبشبکهای
door-frame U چارچوب در
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
frame of reference U چهارچوب داوری
door frame U چارچوب در
frame antenna U انتن چارگوش
frame frequency U بسامد صحنه
frame house U خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of an apparatus U شاسی
frame of hachsaw U کمان اره چکی
frame of hachsaw U کلاف اره چکی
frame partition U جداگر سازه دار
frame partition U تیغه تیرپایهای
frame partition U تیغه قالبی
frame work U چهارچوب
distribution frame U مقسم
crane frame U چارچوب جرثقیل
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
frame-ups U پرونده سازی
frame-ups U توط ئه
window frame U قاب پنجره
window-frame U قاب پنجره
bar frame U تیرک قاب
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
beacon frame U فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
belt frame U اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press U پرس با قالب "سی " شکل
casement frame U قاب بازشو
chassis frame U چارچوب شاسی
full frame U قاب کامل
pack frame U کوله پشتی زین دار
reference frame U دستگاه مقایسهای
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
page frame U قالب صفحه
page frame U قاب صفحه
picture frame قاب عکس
piling frame U داربست
plan frame U چارچوب برنامه
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
mirror frame U جعبه اینه
space frame U قاب سه بعدی
mast frame U قاب چهارگوش
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
machine frame U چارچوب دستگاه
main frame U کامپیوتر بزرگ
magnet frame U یوغ اهنربایی
gap frame press U پرس "سی " شکل
intermediate distribution frame U مقسم میانی
track roller frame U قالبگردندهشیاردار
swing frame grinder U دستگاه سنگ زنی نوسان دار
wire frame model U نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate. U فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
micro to main frame U پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
wood frame construction U ساختمان با استخوانبندی چوبی
frame of mind (good or bad) <idiom> U
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
middle rial of door frame U قیدچه
locomotive frame drilling machine U دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
top and bottom rail of door frame U پاسار
sewing: sewing frame U ماشیندوخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com