English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (8793 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
K-frame U قاببصورتحرفk
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frame up U دسیسه
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame U بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame U خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
frame U کنترل هایی
frame U هیکل حالت موقتی
frame U استاتور استخوان بندی
frame U قاب چارچوب کمان
frame U فریم
frame U تنه
frame U قاب کردن
frame-up U پرونده سازی
frame up U دوز وکلک
frame up U توط ئه
saw frame U کمان اره
ox frame U قابی که گوشههای چلیپایی دارد
to frame someone U کسی بیگناه را متهم کردن
to frame someone U پاپوش درست کردن برای کسی
frame-up U توط ئه
frame U کالبد
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame U بدن
frame U قاب
frame U چهارچوب تنه
frame U چارچوب
frame U قاب کردن قاب گرفتن
frame U ساختمان
frame U منطق اسکلت
frame U قاعده
frame U فرمول
frame U بیان کردن
frame U تنظیم کردن
frame U چارچوب گرفتن طرح کردن
frame U پاپوش درست کردن
frame U قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame U باربست
frame U قاب کادر
frame U دنده عرضی
frame U قواره
frame U چهارچوب
frame U شاسی
frame U صحنه
frame U سازه
frame push U اهرم فشاردهنده
frame stile U قالبنردبانی
burner frame U سوخت
head of frame U سرقاب
burner frame U قالب
metal frame U قالبفلزی
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
time frame U مدت لازم
space frame U قاب سه بعدی
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
to connect to frame U اتصال به بدنه
two light frame U پنجره دو قلو
two light frame U پنجره دوچشمه
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
cold frame U سرما دورکن
freeze-frame U قاب ایستایی
freeze-frame U قاب ایستا
time frame U چارچوب زمانی
portal frame U قالبدرگاهی
overhead frame U قالببالایسر
roller frame U قالبدورانی
to frame an answer U پاسخی را طرح کردن
warp frame U قاب چله
frame agreement U توافق اولیه
frame agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
box-frame U قاب صندوقی
frame of mind U حالتذهنیفرد
climbing frame U وسیلهایمخصوصبازیکودکان
wire frame U قالبفلزی
sash frame U حمایلقاب
sill of frame U آستانهقاب
timber frame U قالبچوبی
track frame U قالبشیار
vertical frame U قالبعمودی
walking frame U قالبچهارپا
warping frame U قالبپیچنده
web frame U قالبشبکهای
door-frame U چارچوب در
frame-ups U پرونده سازی
door frame U چارچوب در
frame antenna U انتن چارگوش
frame house U خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of an apparatus U شاسی
frame of hachsaw U کمان اره چکی
frame of hachsaw U کلاف اره چکی
frame partition U جداگر سازه دار
beacon frame U فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
frame partition U تیغه تیرپایهای
frame partition U تیغه قالبی
distribution frame U مقسم
frame of reference U چهارچوب داوری
crane frame U چارچوب جرثقیل
frame-ups U توط ئه
window frame U قاب پنجره
window-frame U قاب پنجره
bar frame U تیرک قاب
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
belt frame U اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press U پرس با قالب "سی " شکل
casement frame U قاب بازشو
chassis frame U چارچوب شاسی
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
frame work U چهارچوب
full frame U قاب کامل
page frame U قالب صفحه
pack frame U کوله پشتی زین دار
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
mirror frame U جعبه اینه
picture frame قاب عکس
piling frame U داربست
plan frame U چارچوب برنامه
mast frame U قاب چهارگوش
reference frame U دستگاه مقایسهای
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
frame frequency U بسامد صحنه
machine frame U چارچوب دستگاه
magnet frame U یوغ اهنربایی
main frame U کامپیوتر بزرگ
page frame U قاب صفحه
swing frame grinder U دستگاه سنگ زنی نوسان دار
intermediate distribution frame U مقسم میانی
wire frame model U نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
wood frame construction U ساختمان با استخوانبندی چوبی
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate. U فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
gap frame press U پرس "سی " شکل
track roller frame U قالبگردندهشیاردار
micro to main frame U پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
middle rial of door frame U قیدچه
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
locomotive frame drilling machine U دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
frame of mind (good or bad) <idiom> U
top and bottom rail of door frame U پاسار
sewing: sewing frame U ماشیندوخت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com