Perdic | prevention | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 17 (7903 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	prevention U	پیشگیری
	prevention U	جلوگیری
	prevention U	ممانعت
	prevention U	منع
	prevention U	مانع رخ دادن چیزی شدن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	shrinkage prevention U	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
	prevention of stripping U	ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
	measure of prevention U	اقدام احتیاطی
	measure of prevention U	احتیاط کاری
	hanging prevention U	ممانعت از تعلیق
	fire prevention U	اتش نشانی
	accident prevention U	جلوگیری از سانحه
	accident prevention U	پیشگیری از حوادث
	prevention of discrimination sub commiss U	کمیسیون فرعی جلوگیری ازتبعیض
	An ounce of prevention is better than a pound of cure. <proverb> U	پیشگیری بهتر از درمانه.
	An ounce of prevention is worth a pound of cure. <proverb> U	پیشگیری بهتر از درمانه.
	An ounce of prevention is worth a pound of cure. [Benjamin Franklin] <proverb> U	پیشگیری بهتر از درمانه.

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)