English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
presumption of clearance U اصل برائت
presumption of clearance U فرض برائت درامور مدنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presumption U فرض
presumption U استنباط گستاخی
presumption U جسارت
presumption U تصور
presumption U استنباط
presumption U فن قوی قرینه
presumption U اماره
presumption U احتمال
the presumption is that U فن قوی انست که
presumption of innocence U اصل برائت
presumption of law U فرض قانونی
presumption of survivorship U فرض تاخر موت
presumption of survivorship U فرض زنده بودن پس از مرگ دیگری
rebuttable presumption U فرض قانونی قابل انکار
violent presumption U فن قوی
violent presumption U فن غالب
presumption hominis U قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
presumption of fact U استنباط از روی امارات
presumption of death U فرض موت
presumption of death U موت فرضی
presumption of innocence U فرض برائت درامور جزائی
presumption of law U استنباط قانونی
presumption of fraud U احتمال تقلب
The presumption of innocence applies. U فرض برائت صدق می کند.
conclusive or irrebuttable presumption U فرض قانونی غیر قابل انکار
presumption juris tantum U قرینه کافیه
presumption of the death decree U حکم موت فرضی
presumption of death decree U حکم موت فرضی
legal presumption of continuity U استصحاب
presumption juris et de jure U اماره قانونی
presumption juris et de jure U قرینه قویه
presumption juris tantum U اماره قضایی
it wasa mere presumption U فرض محض بود
clearance U فضای بیکار
clearance U مجوز دستیابی به یک فایل
clearance U صلاحیت
clearance U تعیین صلاحیت کردن
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance U فاصله
clearance U ترخیص گمرکی
clearance U ترخیص
clearance U تصفیه
clearance U تهاتر
clearance U مفاصا
clearance U بازی
clearance U فضای بازی
clearance U هوا فضای خالی فاصله
clearance U فاصله باز
clearance U تولرانس
clearance U اجازه زدودگی
clearance U اختیار
clearance U برداشتن مانع
clearance U گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance U ترخیص کالا ازگمرک
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
tooth clearance U بازی دندانه
valve clearance U لقی سوپاپ
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
site clearance U تخلیه کارگاه
security clearance U داشتن صلاحیت خدمتی
security clearance U برگ عدم سوء پیشینه
security clearance U تاییدصلاحیت
security clearance U تایید صلاحیت کردن
road clearance U انضباط و نظم حرکت در جاده
clearance rate U نواخت مین روبی
road clearance U تخلیه جاده
road clearance U تخلیه کردن جاده
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards U مجوز خروج کشتی
clearance outwards U مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
clearance from obligation U برائت ذمه
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance diagram U قواره
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار اسکله
approach clearance U اجازه تقرب
clearance angle U زاویه ازاد
certificate of clearance U مفاصا حساب
approach clearance U اجازه فرود
clearance rate U نواخت جمع کردن مین
clearance space U چاک
minus clearance U تولرانس منفی
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
mine clearance U مین روبی کردن
mine clearance U پاک کردن مین
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار
height clearance U ارتفاع مجاز
flight clearance U اجازه پرواز
fitting clearance U بازی مناسب
excess clearance U تولرانس زیاده از حد
customs clearance U ترخیص از گمرک
crest clearance U بازی نوک پیچ
clearance volume U کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
air traffic control clearance U اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com