Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
power generating plant
U
تاسیسات تولید نیرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
generating plant
U
نیروگاه
generating plant
U
پست نیرو
generating plant
U
کارخانه برق
power plant
U
محرکه وسیله نقلیه
power plant
U
دستگاه تولیدنیروی
power plant
U
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plant
U
نیروگاه برق
power plant
U
مرکز تولید نیرو
power plant
U
دستگاه مولد نیرو
power plant
U
نیروگاه موتور مولدنیرو
power plant
U
موتوربرق
power plant
U
نیروگاه
power plant
U
پیش راننده
power plant
U
تاسیسات جریان قوی
tidal power plant
U
کارگاهقدرتجزرومد
nuclear power plant
U
تاسیسات انرژی هستهای
nuclear power plant
U
نیروگاه هسته ای
atomic power station
[plant]
U
نیروگاه هسته ای
cross section of a power plant
U
قسمتعرضینیروگاه
high tension power plant
U
نیروگاه فشار قوی
generating
U
تولید کردن
generating
U
زاییدن
generating
U
تولید کردن احداث کردن
generating
U
بوجود اوردن تناسل کردن
generating
U
حاصل کردن تولید نیرو کردن
generating
U
گسترش یافتن افریدن
generating
U
ساختن
generating
U
خلق کردن
generating
U
تولید شده توسط کامپیوتر
generating
U
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generating
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generating
U
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generating
U
زادن
generating station
U
کارخانه برق
generating set
U
دستگاه مولد برق
generating function
U
تابع زاینده
generating function
U
تابع مولد
generating tool
U
ابزار تولید
generating station
U
پست نیرو نیروگاه
generating tone
U
صوت مولد
electricity generating room
U
اتاقتولیدالکتریسیته
single phase generating
U
مولد یک فازه
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
hunger for power
[craving for power]
U
میل شدید به قدرت
plant
U
غرس کردن
in plant
U
درحال رویش درحال رشد
plant
U
کاشتن
plant
U
وسایل
plant
U
واحد صنعتی
plant
U
گیاه
plant
U
تجهیزات کارگاه
in plant
U
رویان
plant
U
ماشین الات کارخانه
plant
U
کشت و زرع کردن نهال زدن
plant
U
در زمین قراردادن
plant
U
مستقر کردن
plant
U
گیاه نهال
plant
U
رستنی
plant
U
نبات کارخانه
plant
U
دستگاه
plant
U
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
plant
U
کارخانه
plant
U
تاسیسات
plant
U
کارگاه
plant
U
ماشین
plant out
U
در فواصل معین کاشتن
plant out
U
نشا کردن
plant
U
محل کارخانه یا کارگاه
f. plant
U
گیاه برگی یابرگ دار
to plant out
U
درفاصلههای معین کاشتن
to plant out
U
از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
contractors plant
U
ماشینهای ساختمانی
cooling plant
U
سردخانه
contractor plant
U
کارخانه پیمان کار
concreting plant
U
کارخانه بتن سازی
concrete plant
U
کارخانه بتن سازی
coking plant
U
کارخانه ذغال سازی
gas plant
U
fraxinella=
cement plant
U
کارخانه سیمان
building plant
U
وسایل ساختمان
egg plant
U
بادنجان
batching plant
U
مرکز اندازه گیری
dressing plant
U
تاسیسات تهیه سنگ معدن
cooling plant
U
تاسیسات سردکننده
galvanizing plant
U
واحد اب روی کاری
foliage plant
U
گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
plant geography
U
جغرافیای گیاهی
granulating plant
U
تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
energy plant
U
کارخانه تولید نیرو
energy plant
U
نیروگاه
electric plant
U
کارخانه برق
electric plant
U
نیروگاه
desalination plant
U
واحدی جهت گرفتن املاح
desalination plant
U
واحد ملح گیری
cotton plant
U
بوته پنبه
cotton plant
U
درخت پنبه
air plant
U
گیاه هواخوریاهواروی
plant-dyes
U
رنگینه های گیاهی
to plant down ther
U
اخ کردن
to miss plant
U
سبز نشدن
to lose plant
U
پژمرده شدن
to lose plant
U
مردن
the stem of a plant
U
ساقه گیاه
telephone plant
U
تشکیلات مراکز تلفن خودکار
smelting plant
U
کارخانه ذوب
sintering plant
U
تاسیسات زینتر
sensitive plant
U
گیاه حساس
sensitive plant
U
حساسه
seed plant
U
بذر گیاه
to plant down ther
U
پول نقد دادن
to plant down ther
U
اینه کردن
plant pot
U
دیگپلاستیکی
bedding plant
U
گیاهیگلدار
treatment plant
U
طرزعملدستگاهماشین
structure of a plant
U
ساختمانگیاه
plant cell
U
سلولگیاهی
lubricants plant
U
گیاهروغنی
xerophylus plant
U
گیاه خشک دوست
vinegar plant
U
بچه سرکه
to pull up a plant
U
گیاهی را ازریشه دراوردن
to plant oneself
U
مستقرشدن
to plant oneself
U
جابگیر شدن
seed plant
U
گیاه تخم دار
refining plant
U
پالایشگاه
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pot plant
U
گیاهخانگی
mobile plant
U
دستگاه متحرک
metallurgical plant
U
کارخانه ذوب اهن
manufactoring plant
U
کارخانه تولیدی
lighting plant
U
تاسیسات روشنایی
lemon plant
U
یکجور گل شاه پسند که بوی ابلیمو میدهد
indigo plant
U
بوته نیل
indigo plant
U
گیاهان نیل دار درخت نیل
ice plant
U
کارخانه یخ ساز
humble plant
U
گل ناز
ordnance plant
U
کارخانجات اردنانس
plant ecology
U
بوم شناسی گیاهی
plant oneself
U
مستقر شدن
plant mixing
U
امیختن در کارخانه
plant mix
U
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
plant louse
U
شپشه
plant louse
U
شته
plant food
U
غذای گیاه
plant food
U
غذای گیاهی
plant construction
U
ساختمان کارخانه
pilot plant
U
واحد ازمایش صنعتی
pilot plant
U
کارخانه نمونه
pilot plant
U
کارگاه نمونه
plant mixing
U
اختلاط در کارخانه
agglomerating plant
U
واحد یا تاسیسات زینتر
rubber plant
U
درخت کائوچو
aggregate batching plant
U
دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
acid recovery plant
U
کارگاه بازیابی اسید
catalytic reforming plant
U
تبدیلکاتالیزوریگیاه
high head plant
U
تاسیسات فشار قوی
pavana wood plant
U
هندی
pavana wood plant
U
بیدانجیرختابی
cast steel plant
U
کارخانه فولادریزی
castor oil plant
U
کرچک
castor oil plant
U
گیاه کرچک
copper smelting plant
U
کارخانه ذوب مس
central mixing plant
U
مرکز اختلاط بتن
high voltage plant
U
نیروگاه فشار قوی
pepper plant or vine
U
درخت فلفل
pavana wood plant
U
حب الملوک
acid restoring plant
U
کارگاه بازیابی اسید
blast furnace plant
U
تاسیسات کوره بلند
air conditioning plant
U
تاسیسات تهویه مطبوع
air exhausting plant
U
دستگاه خلاء
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
low voltage plant
U
تاسیسات فشار ضعیف
pavana wood plant
U
بیانجیر
coke oven plant
U
کوره پزخانه ذغالی
isolated electric plant
U
نیروگاه روستایی
gold and silver plant
U
حشیشه القمر
pavana wood plant
U
کرچک هندی
open hearth plant
U
تاسیسات کوره زیمنس مارتین
continous casting plant
U
تاسیسات ریخته گری دائمی
tin smelting plant
U
کارخانه ذوب قلع
waste water purification plant
U
تصفیه خانه فاضلاب
molding sand preparation plant
U
واحد تهیه ماسه قالب گیری
by product cock oven plant
U
محصولات فرعی کک سازی
impluse voltage testing plant
U
ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
will-power
U
عزم راسخ
p in power to do something
U
عدم نیروبرای کردن کاری
will-power
U
قدرت اراده
power
U
برقی
will-power
U
تصمیم
will-power
U
اراده
power
U
درشت نمایی قدرت دوربین
power
U
دستگاه برقی
power
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
U
زور بکاربردن
power
U
توان برقی
power
U
نیرو
power
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power
U
توان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com