Perdic | positive definite matrix | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	positive definite matrix U	ماتریس همیشه مثبت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	definite U	قطعی
	definite U	محکم
	Is that definite? U	این قطعی است؟
	definite U	معین
	definite U	تصریح شده صریح
	definite U	روشن
	definite U	منجز
	definite U	معلوم
	definite <adj.> U	نهایی
	definite <adj.> U	حتمی
	definite <adj.> U	محکم
	definite a U	The حرف تعریف چون
	definite <adj.> U	قطعی
	definite article U	حرفتعریفمعین
	definite verses U	ایات محکمات
	positive U	یقین عملی
	positive U	مسلم
	positive U	واقعی
	positive U	نسخه اصلی عکس
	positive U	قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
	positive U	در معنای بله
	positive U	ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر
	positive U	که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
	positive U	سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
	positive U	تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
	positive U	که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
	positive U	سیگنال ارتباطی که صحت یک پیام را بیان میکند
	positive U	اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
	the positive d. U	درجه مطلق
	I am positive that ... U	من اطمینان کامل دارم که ...
	positive U	مثبت
	positive U	قطعی
	positive U	محقق
	positive U	یقین معین
	positive U	مطلق
	positive U	ساده
	positive wire U	سیم مثبت
	positive control U	کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
	positive cut off U	پرده اب بندی کامل
	positive cut off U	دیواره اب بند کامل
	positive transference U	انتقال مثبت
	positive economics U	اقتصاد مثبت
	positive economics U	اقتصاد توصیفی
	positive economics U	اقتصاد اثباتی
	positive economics U	شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
	positive electricity U	الکتریسیته مثبت
	positive electricity U	برق مثبت
	positive lead U	سیم مثبت
	positive conductor U	سیم مثبت
	positive column U	ستون مثبت
	positive integer U	عدد صحیح مثبت [ریاضی]
	positive vetting U	بازجوئیفردی
	positive discrimination U	رفتارتبعیضآمیز
	positive region U	منطقهبارمثبت
	positive meniscus U	هلالیواقعی
	positive transmission U	پخش مثبت
	positive acceleration U	شتاب مثبت
	positive balance U	مانده مثبت
	positive brush U	زغال مثبت
	positive charge U	بار مثبت
	positive electrode U	الکترد مثبت
	positive electron U	پوزیترون
	positive element U	سازه مثبت
	positive reinforcement U	تقویت مثبت
	positive potential U	پتانسیل مثبت
	positive terminal U	قطب مدار مثبت
	positive post U	قطب مدار مثبت
	positive pole U	قطب مثبت
	positive plate U	صفحه مثبت
	positive modulation U	تحمیل مثبت
	positive modulation U	پخش مثبت
	positive logic U	منطق مثبت
	positive prescription U	مرور زمان مملک
	positive integer U	عدد صحیح مثبت
	positive glow U	شعله اندی
	positive relation U	رابطه مستقیم
	positive relation U	رابطه مثبت
	positive externalities U	صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
	positive feedback U	بازخورد مثبت
	positive feedback U	واخوراند مثبت
	positive feeder U	سیم تغذیه مثبت
	positive transfer U	انتقال مثبت
	positive slope U	شیب مثبت
	positive film U	فیلم مثبت
	positive skewness U	عدم تقارن مثبت
	positive skewness U	چولگی مثبت
	positive sign U	علامت مثبت
	positive side U	بخش مثبت
	positive glow U	شعله مثبت
	false positive U	مثبت کاذب
	positive prescription U	مرور زمان ایجاد حق
	electro positive U	الکتروپوزیتیو
	positive tropism U	محرک گرایی
	positive contact U	اتصالبارمثبت
	positive correlation U	همبستگی مثبت
	positive cotton effect U	پدیده مثبت کاتن
	positive crank ventilation U	پی سی وی
	blood factor positive U	RhمثبتRh
	positive/negative junction U	منفی
	positive plate strap U	صفحهنوارمثبت
	positive/negative junction U	نقطهاتصالمثبت
	positive movement reflex U	بازتاب حرکت گرایشی
	crater in positive carbon U	گودی کربن مثبت
	positive true logic U	یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
	positive sequence polyphase system U	مدار چند فازی مستقیم
	positive sequence power in a three phase U	توان مستقیم مدار سه فازی
	positive sequence polyphase system of or U	مدار چند فازی مستقیم ازمرتبه ام
	matrix U	زمینه ملاط
	matrix U	قالب
	matrix U	ماتریس
	matrix U	ماتریس [ریاضی]
	matrix U	جابجایی سط ر و ستون در آرایه
	matrix U	روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
	matrix U	الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
	matrix U	چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
	matrix U	زهدان
	matrix U	آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون
	matrix U	آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
	matrix U	ماترس
	matrix U	جدول اعداد
	matrix U	جای پیدایش ماتریس
	y matrix U	ماتریس ایگرگ
	z matrix U	ماتریس "زد"
	matrix U	بچه دان موطن
	matrix U	شبکه
	matrix U	الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
	matrix U	رحم
	transpose matrix U	ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
	square matrix U	ماتریس مربع
	matrix multiplication U	ضرب ماتریس [ریاضی]
	square matrix U	ماتریس مربعی
	symmetric matrix U	ماتریس متقارن
	transpose matrix U	ماتریس برگردان
	unit matrix U	ماتریس واحد
	triangular matrix U	ماتریس مثلثی
	the transpose of a matrix U	ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
	unit matrix U	ماتریس همانی [ریاضی]
	identity matrix U	ماتریس همانی [ریاضی]
	invertible matrix U	ماتریس وارون [ریاضی]
	nail matrix U	جایگاهناخن
	adjoint matrix U	ماتریس الحاقی [ریاضی]
	unit matrix U	ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
	square matrix U	ماتریس مربعی [ریاضی]
	Jacobi matrix U	ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
	triangular matrix U	ماتریس مثلثی [ریاضی]
	adjunct matrix U	ماتریس الحاقی [ریاضی]
	belief value matrix U	شبکه باورها و ارزشها
	impedance matrix U	ماتریس مقاومت فاهری
	incidence matrix U	ماتریس تلاقی
	inverse matrix U	ماتریس عکس
	invert matrix U	ماتریس معکوس
	lattice matrix U	ماتریس
	leontief matrix U	ماتریس لئونتیف
	leontief matrix U	اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
	matrix algebra U	جبر ماتریس
	matrix mechnics U	مکانیک ماتریسی
	matrix notation U	نمایش ماتریسی
	matrix or matrices U	رحم
	matrix or matrices U	شکم
	impedance matrix U	ماتریس امپدانس
	boolean matrix U	ماتریس بولی
	core matrix U	ماتریس چنبرهای
	correlation matrix U	ماتریس همبستگی
	diagonal matrix U	ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
	dot matrix U	ماتریس نقطهای
	dot matrix U	روش شکل دادن به حروف با استفاده ازنقاط درون ماتریسهای مستط یلی
	factor matrix U	ماتریس عاملی
	identity matrix U	ماتریس واحد
	diagonal matrix U	ماتریس قطری
	identity matrix U	ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
	matrix or matrices U	تخمدان
	singular matrix U	ماتریس تکین
	null matrix U	ماتریس تهی
	null matrix U	ماتریس صفر
	order of matrix U	مرتبه ماتریس
	payoff matrix U	ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
	black matrix U	صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
	matrix or matrices U	زهدان
	residual matrix U	ماتریس مازاد
	semidefinite matrix U	ماتریس نیمه معین
	singular matrix U	ماتریش ویژه
	singular matrix U	ماتریس منفرد
	singular matrix U	ماتریس ویژه
	singular matrix U	ماتریس غیر عادی
	nonsingular matrix U	ماتریس ناتکین
	nonsingular matrix U	ماتریس عادی
	matrix storage U	انباره ماتریسی
	minor of matrix U	کهاد ماتریس
	matrix printer U	چاپگر ماتریسی
	matrix or matrices U	کالبد
	matrix or matrices U	قرارگاه گوهر
	matrix or matrices U	قالب
	nonsingular matrix U	ماتریس غیر منفرد
	nonsingular matrix U	ماتریس ناویژه
	matrix or matrices U	بچه دان
	matrix isolation spectroscopy U	طیف بینی مجزا شده درماتریس
	dot matrix printer U	چاپگر یا ماتریس نقطهای
	dot matrix printer U	چاپگر با ماتریس نقطهای
	dot matrix printers U	چاپگر یا ماتریس نقطهای
	dot matrix printers U	چاپگر با ماتریس نقطهای