English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
personalized form letter U فرم شخصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
form letter U فرم نامه
form letter program U برنامه فرم نامه
personalized U شخصیشده
i wrote letter a letter U چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
Get the letter to him . Have the letter handed to him. U نامه را بدستش برسان
i wrote letter a letter U هی کاغذ نوشتم
Read out the letter. Read the letter aloud. U نامه را بلند بخوان
form U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
form U شکل دادن
form U ورقه
form U ساخت
form U یات مربوطه را وارد میکند
form U ایجاد یک شکل
form U صفحهای از صفحات کامپیوتری
form U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form U یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
form U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
re form U دوباره درست کردن
form U شکل گرفتن سرشتن
out of form U بدحالت
out of form U غیراماده
in form U خوش حالت
in form U اماده
three form U فرم تریو
form U کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
form U ریخت
form U ترکیب
form U تشکیل دادن
form U وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
form U تصویر وجه
form U روش
form U طریقه
form U صورت دیس
form U برگه ورقه
form U فراگرفتن
form U فرم
form U پروردن
form U تشکیل دادن ساختن
form U بشکل دراوردن
form U شکل
form U قالب کردن
form U نظم فرم
form U طرز ورفتار
form U نوع
form U قسم
form U سابقه فعالیت اسب
form U امادگی
form U شکل قالب
form U صورت
form work U کاذب سازی
tendering form U ورقه پیشنهاد
form line U خط بین نقاط هم ارتفاع
form lining U پوشش قالب بندی
form mill U فرز کردن پروفیل
form utility U مطلوبیت شکلی
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
form work U کفراژ
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
form work U قالب بندی
form line U خط متساوی البعد
form determinant U تعیین کننده شکل
form alignment U هم ترازی ورقه
substance and form U جوهروعرض
field form U نمودار میدان
executable form U فرم قابل اجرا
executable form U شکل قابل اجرا
executable form U برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
erythro form U شکل اریترو
form drag U مقاومت ناشی از شکل جسم
form drag U پسای شکل
form block U بلوک فرمکاری
form insulation U عایق کاری قالب
form grind U سنگ زدن در مقطع طولی
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
form feed U تغذیه کاغذ
form feed U خورش ورقه
form factor U ضریب شکل
endless form U ورقه بی انتها
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
tendering form U برگ پیشنهاد برگ درخواست
to form a notion U تصور کردن
to form a notion U اندیشه کردن خیال بستن
to form a plot U توط ئه دیدن
to form a plot U اسباب چینی کردن
to form into groups U گروه بندی کردن
to form into groups U دسته بندی کردن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
to melted in to another form U بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
to set a form U فرم بستن
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
tooth form U شکل دندانه
true form U فرم واقعی
solemn form U طریقه رسمی
to form a habit U تشکیل عادت دادن
to form a habit U عادتی پیداکردن
Form without substance . U صورت بدون معنی
the precatory form U صیغه تمنی یا در خواست
wave form U شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
furanose form U شکل فورانوزی
gauche form U شکل کج
in a tabular form U بشکل جدول یافهرست
in a topic form U بصورت عنوان
turnaround form U شکل برگشت
in binding form U به وجه ملزم
in due form U بطرز شایسته
form-piece U [تکه های سنگ در مشبک کاری]
eye-form U [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
keto form U شکل کتو
registration form U فرم ثبت نام
wave form U شکل موج
end of form U انتهای ورقه
life form U زی نمود
boat form U شکل قایقی
boat form U قایقی شکل
canonical form U صورت متعارفی
canonical form U شکل رزونانسی
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
sentential form U صورت جملهای
sight form U نمونه رصد
coding form U ورقه برنامه نویسی
coding form U فرم برنامه نویسی
coil form U مغزی پیچک
coil form U نوع بوبین
pausal form U دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
fanfold form U ورقه با تای بادبزنی
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
resonance form U شکل رزونانسی
reduced form U فرم تقلیل یافته
reduced form U فرم تعدیل شده
form cutter U دستگاه فرز پروفیل
form letters U فرم نامه
radial form U شکل ستارهای
quadratic form U معادله درجه دوم
quadratic form U شکل درجه دوم
pyranose form U شکل پیرانوزی
proposal form U فرم درخواست بیمه
application form U برگ درخواست
proposal form U فرم پیشنهاد
coil form U شکل بوبین
cold form U در حالت سرد شکل دادن
die form U شکل دادن حدیدهای
sliding form U قالب بندی کشویی
die form U فشردن
meso form U شکل مزو
matter and form U جوهر و عرض
slip form U قالب لغزنده
continued form U دنباله
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
structural form U شکل بنیانی
staggered form U شکل نامتقابل
standard form U صورت متعارف
natural form U وضع بدن هنگام تیراندازی
structural form U شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
normalized form U صورت هنجار
complement form U صورت متممی
complement form U صورت متمم
complement form U فرم متمم شکل متمم
normal form U صورت هنجار
eclipsed form U شکل متقابل
continuous form U ورقه پیوسته
normal form U صورت عادی
letter no U نامه شماره 5
letter U کاغذ ادبیات
letter U اثارادبی
letter U معرفت دانش
letter of a U اطلاع نامه
letter of a U اگاهی نامه
letter U مراسله
letter U حرف الفباء
letter U حرف چاپی
letter U سند
letter U حرف
to the letter U طابق النعل بالنعل
letter U باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده
letter U نویسه
letter U معرفی نامه
letter U نامه
to the letter <adv.> U نکته به نکته
to the letter <adv.> U مو به مو
letter for letter <adv.> U نکته به نکته
letter for letter <adv.> U کلمه به کلمه
letter for letter <adv.> U مو به مو
d. letter U حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
to the letter <idiom> U طبق قانون
to a. letter U فرستادن
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letter U نوشته
to the letter <adv.> U کلمه به کلمه
skew boat form U شکل قایقی تابدار
twist boat form U شکل قایق تابدار
atomic form factor U عامل شکل اتمی
backus naur form U قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
claim guarantee form U مطالبه پرداخت ضمانتنامه
free form defects U بی خطا
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
free form defects U خالی از خطا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com