English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peer to peer file transfer U انتقال فایل همتا
peer to peer file transfer U دستیابی فایل عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
peer to peer network U شبکه همراه به همراه
peer to peer network U شبکه همتا
peer U با دقت نگاه کردن
peer U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peer U هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peer U عضو مجلس اعیان
peer U هما ل
peer U همتا
peer U جفت
peer U بدقت نگریستن
peer U برابر بودن با
peer U رسیدن
peer U باریک شدن
peer U نمایان شدن بنظررسیدن
peer U صاحب لقب اشرافی
peer U همشان عضو مجلس اعیان
peer U قرین
peer U رفیق
peer to each other U قرین یکدیگر
peer to each other U برابر با یکدیگر
peer to each other U مانند همدیگر
peer U برابرکردن
peer rating U درجه بندی همسالان
peer of the realm U نجیبزاده
life peer U لرد یا اشرافی غیر قابل توارث
peer group U گروه همسالان
peer groups U گروه همسالان
life peer U عنوان
file transfer U انتقال فایل
file transfer protocol U پروتکل انتقال فایل
file transfer utility U برنامه کمکی انتقال فایل
transfer U تغییر سمت دادن لوله
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer U پهلو- رفت
transfer U دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer U تغییر دستور یا کنترل
transfer U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer U تغییر دستورات یا کنترل
transfer U واگذاری
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer U واگذاری نقل
transfer U سند انتقال یا واگذاری
transfer U حواله
transfer U احاله
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer U واگذار کردن
k , transfer U ضریب تصحیح برد توپ
transfer U سند انتقال انتقالی
transfer U ورابری
transfer U ورابردن
transfer U انتقال دادن
k , transfer U ضریب کای برد
transfer U منتقل کردن
transfer U انتقال
transfer U نقل
transfer U واگذاری تحویل
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology U انتقال تکنولوژی
transfer of training U انتقال اموزش
transfer operation U عمل انتقال
transfer orbit U مدار انتقال
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer of learning U انتقال یادگیری
transfer of capital U انتقال سرمایه
transfer molding U ریخته گری انتقالی
energy transfer U انتقال انرژی
power transfer U انتقال انرژی
transfer molding U قالب ریزی انتقالی
transfer mold U قالب گیری انتقالی
transfer medium U رسانه انتقال
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer payments U پرداختهای انتقالی
transfer time U مدت انتقال
data transfer U انتقال داده ها
transfer time U زمان انتقال
transfer table U میز انتقال
transfer switch U کلید انتقال
deed of transfer U انتقال نامه
deed of transfer U سند انتقال
transfer station U محل اعزام افراد
transfer station U محل انتقال افراد
transfer resistor U ترانزیستور
transfer reaction U واکنش انتقالی
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer rate U نرخ انتقال
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
unconditional transfer U انتقال غیر شرطی
transfer machine U دستگاه انتقال
transfer of obligation U حواله مدنی
technology transfer U انتقال تکنولوژی
telegraphic transfer U انتقال تلگرافی
thermal transfer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
third person of a transfer U محال علیه
transfer address U ادرس انتقال
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer case U جعبه انتقال نیرو
transfer case U دیفرانسیل
transfer check U مقابله
transfer check U انتقال
transfer earnings U درامدهای انتقالی
transfer equipment U تجهیزات
transfer function U تابع انتقال
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
positive transfer U انتقال مثبت
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer line U خط انتقال
transfer limit U حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer ladle U پاتیل انتقال
transfer interpreter U مفسر انتقال
transfer instruction U دستور العمل انتقال
transfer income U درامد انتقالی
transfer characteristic U مشخصه متقابل
negative transfer U انتقال منفی
heat transfer U انتقال گرما
heat transfer U انتقال حرارت
transfer functions U توابع انتقالی
block transfer U انتقال کندهای
conditional transfer U انتقال شرطی
collect transfer U بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
transfer canal U کانالانتقال
transfer port U دریچهانتقال
transfer scale U پایهانتقال
credit transfer U پرداخت ازطریق انتقال
block transfer U انتقال بلوک
credit transfer U انتقال اعتبار
materials transfer notes U دستورانتقال مواد
fuel transfer pipe U لولهانتقالسوخت
passenger transfer vehicle U وسلهجابجاییمسافرین
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
charge transfer compounds U ترکیبات انتقال بار
image transfer constant U ثابت انتقال تصویر
bit transfer rate U نرخ ارسال بیت
electron transfer mechanism U مکانیسم انتقال الکترون
materials transfer notes U برگه انتقال مواد
courier transfer station U ایستگاه تعویض پیک
courier transfer station U مرکزارسال پیک ارتشی
heat transfer coefficient U ضریب انتقال گرما
current transfer ratio U نسبت انتقال جریان
courier transfer officer U افسر مسئول پیک
courier transfer officer U افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
data transfer operations U عملیات انتقال داده
data transfer rate U سرعت انتقال داده ها
data transfer rate U نرخ ارسال داده
data transfer rate U میزان ارسال داده
data transfer rate U میزان انتقال داده
transfer license plate [American E] U پلاک انتقال
thermal wax transfer printer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
transfer number plate [British E] U پلاک انتقال
secure hypertext transfer protocol U گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
file U رژه رفتن
file name U نام فایل
file U قطار
file U فهرست
to file off or away U زدودن
file U به خط کردن
file U ردیف صف به صف کردن
to file off or away U باسوهان بردن
to keep on file U درپرونده نگاه داشتن
to keep on file U ضبط کردن
file U دسته کاغذهای مرتب
file U صف درپرونده گذاشتن
file U در صف راه رفتن
file U بایگانی
file U ستون
file U پرونده ستون
file U اصلاح کردن
file U در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
file U بایگانی کردن
file U ستون کردن بایگانی کردن
file U صورت
file name U نام پرونده
to file off U رژه رفتن
file U بخشی از داده روی کامپیوتر
I/O file U داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
file U اهن سای
keep on file U بایگانی کردن
file U ساییدن پرداخت کردن
associated file U متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
associated file U وقتی فایل را انتخاب می کنید
associated file U سیستم عامل به طور خود کار از ابتدای برنامه کار بردی آغاز میکند
file U سوهان زدن
com file U در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
file U به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
file U فایل
file U پرونده
com file U COفایل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com