English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overlay segment U قطعه جایگذاشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlay U پوشش
overlay U نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlay U ابتدای متن که ذخیره شده است و همزمان با متن چاپ میشود
overlay U قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlay U بخش کوچکی از برنامه
overlay U کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlay U و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlay U جایگذاشت
overlay U فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlay U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlay U شفاف
overlay U اندود
overlay U پوشیدن
overlay U زیادبار کردن
overlay U رویهم قراردادن
overlay U کراوات
overlay U جای گذاشت
overlay U جای گذاشتن
overlay U کاغذ کالک
overlay U کالک
operation overlay U کالک عملیات
operation overlay U کالک عملیاتی
overlay technique U فن کالک
overlay technique U فن استفاده از کالک
program overlay U جایگذاشت برنامه
target overlay U کالک اماج
target overlay U کالک هدفها
original overlay U پوششاصلی
segment U تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
segment U قطعه قطعه کردن
segment U بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
segment U فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
segment U تیغه جابجاگر
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment U مقطع
segment U حلقه بند
segment U قسمت
segment U بخش
segment U قطعه
segment U اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge
segment U 1-
segment U بند حلقه
segment U از تعبیر جدا شده است
root segment U قطعه ریشهای
muscle segment U بخشماهیچهای
root segment U بخش اصلی
resident segment U قطعه مقیم
program segment U قطعه برنامه
line segment U قطعه خط
line segment U پاره خط
abdominal segment U مقطعشکمی
segment's of an insect's body U حلقه هایابندهای تن حشره
multi segment magnetron U ماگنترون با اند چند تیغهای
segment score number U بخششمارهامتیاز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com