English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open fire U شروع به تیراندازی کردن
open fire U اتش
open fire U شروع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to open fire U شروع به اتش کردن
Other Matches
Fire cannot be extinguished by fire . <proverb> U آتش را به آتش خاموش نتوان کرد .
open U فضای باز
open U ازاد
open U زمین باز گسترده
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U وزن ازاد
open U خط بازبی دفاع
open U اشکار
open U قابل بحث
open U باز
open U باز شدن
open U صریح
open U درمعرض
open U بی پناه
open U بی ابر
open U واریز نشده
open U بازکردن
open U گشودن گشادن
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U شکفتن
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U بی دفاع واریز نش
open U بلامتصدی
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U نابسته
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open U باز کردن باز شدن
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
open U مهربان رک گو
open U بی الایش
the open U ملاء عام
the open U ملا عام
open U مفتوح شدن
to open out U باز کردن
to open out U توسعه دادن
to open out U گستردن
to open out U بسط دادن
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
open out U بسط دادن
open out U توسعه دادن
the open U هوای ازاد
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open to any one U مباح
open U ازاد اشکار
open U روباز
open U :باز
open U مفتوح
open U گشوده سرگشاده
open U دایر
open space U میدان
open machine U ماشین باز
open loop U حلقه باز
open terrace U مهتابی
open space U گردشگاه ازاد
open system U سیستم باز
open system U نظام باز
open syllable U هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open subroutine U زیرروال باز
open subrotine U زیرروال باز
open system U سازگان باز
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open loop U مدار باز
open lines U خطوط باز شطرنج
open light U پنجره واشو
open hawse U زاویه میان دو لنگر
to open the ball U اول رقصیدن
open hands U دست باز بودن
to open the ball U پیش قدم شدن
to open the door to U مجال دادن
open hands U سخاوت
open handed U بخشنده
open handed U گشاده دست گشاده کف
open hearted U دل و زبان یکی
open hearted U راست باز خوش گمان
open heartedness U راست بازی
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
open indent U سفارش خرید باز
open ice U قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
open hospital U بیمارستان ازاد
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
open hearth U کوره فولاد سازی دهان باز
open heartedness U خوش گمانی
open heartedness U رک گویی صداقت
open handed U دست باز
open the door to U مجال دادن به
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
lay open U اشکار کردن
to break open U سوراخ کردن
to break open U شکستن
the secret will open to me U خواهد گردید
the secret will open to me U ان راز بمن اشکار
the open of a street U دهنه خیابان
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
open travers U پیمایش باز
rights open to everyone U مباحات
open wiring U سیمکشی باز
open wire U سیم هوایی
open wire U سیم لخت
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
open vertict U رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open treaty U معاهده باز
to fly open U بازشدن
to keep open house U درخانه بازداشتن
to keep open house U ازهرکس پذیرایی کردن
open theft U سرقت مشهود
open to attack U در معرض حمله
to open parliament U مجلس راافتتاح کردن
open to the public U اشکار در نزد همه
open to the public U واضح درنظر عموم
open to the public U علنی
open to the public U برملا
open tournament U تورنمنت ازاد شطرنج
open trade U تجارت ازاد
to open parliament U مجلس را گشودن
to open one's mind U دل خود را خالی کردن
to open one's mind U اندیشه یا راز خود را به کسی گفتن
to lay open U هویدا
to lay open U اشکار ساختن
to keep an open house U مهمان نواز بودن
to keep an open house U در خانه باز داشتن
open universe U جهان باز
open circuit U اتصال باز
open area U فضای ازاد
open architecture U معماری باز
open allotment U حساب سپرده باز
open allotment U حساب اعتبار باز
open armed U با اغوش باز
open shot U با کارکرد ازاد
open shot U سیستم باز
open shop U با کارکرد ازاد
open shop U سیستم باز
open board U صحنه خلوت شطرنج
open caisson U صندوقچه روباز
open circuit U مدار باز
open cheque U چک معمولی
normally open contact U اتصال معمولا باز
open cheque U چک قابل انتقال
open cheque U چک انتقال پذیر
open cavity U گودال باز
open canal U کانال روباز
open caisson U صندوقه باز
open messes U ناهارخوریها
open messes U باشگاهها
open minded U روشنفکر
open ranks U صف باز
open ranks U گسترش باز درسواره نظام
open roof U بام پیدا
open route U جاده باز
open route U جاده بدون کنترل وبازرسی
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
open sesame U سحر
open sesame U مفتاح رمز
open sesame U مشکل گشا
open purchase U خرید از بازار ازاد
open purchase U خرید ازاد
open mindedly U با فکر باز
open mindedness U بی تعصبی
open mindldly U ازروی بی تعصبی
open mindldly U با فکر باز
open policy U بیمه نامه باز
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
open policy U بیمه نامه قابل تغییر
open sheaf U مروحه باز
open guard U گارد باز
open eyed U گشاده چشم
open exercise U ورزش در هوای ازاد
fly open U ناگهان باز شدن
open economy U اقتصاد باز
open doored U در خانه باز مهمان نواز
open ditches U زهکشهای روباز
open ditches U انهار رو باز
open ditch U نهر روباز
open eyed U چشم باز
open eyed U بیدار
open group U گروه باز
open game U بازی باز شطرنج
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
open file U فایل باز
open file U ستون باز شطرنج
open faces U گشاده رو
open faced U دارای سیمای بازو بی تزویر
open faced U گشاده رو
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com