English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open architecture U معماری باز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
architecture U معماری
architecture U سبک معماری مهرازی
architecture U هنر معماری
architecture U طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
architecture U ساختار
architecture U حافظه و وسایل ورودی / خروجی
architecture U فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
display architecture U معماری نمایشی
egyptian architecture U معماری مصری
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
environment architecture U معماری محیط
earth architecture U معماری خشتی
Dravidian architecture U [معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
defensive architecture U معماری نظامی
Cretan architecture U معماری کرتی
Coptic architecture U معماری مسیحیان مصر
contextual architecture U معماری بافت گرایی
Conceptual architecture U معماری ادراکی
Community architecture U [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
carboard architecture U [مدل طراحی با سطحی صاف]
Babylonian architecture U معماری بابلی
computer architecture U معماری کامپیوتر
chinese architecture U معماری چینی
ecological architecture U معماری بوم شناختی
Fantastic architecture U معماری غیر عادی
Estruscan architecture U معماری اتروسکی
achaemenid architecture U معماری هخامنشی
Ethiopian architecture U معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
Ersatz architecture U [معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
Elizabethan architecture U معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
electrographic architecture U [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
architecture proper U معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
baroque architecture U سبک معماری باروک
Egyptian architecture U معماری مصری
buddhist architecture U سبک معماری بودائی
byzantine architecture U سبک معماری بیزانسی
figurative architecture U معماری مشجر
style of architecture U سبک معماری
Jacobean architecture U سبک جاکوبی
Greek architecture U معماری یونانی
Green architecture U معماری سبز
Green architecture U [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
interion architecture U معماری داخلی
Islamic architecture U معماری اسلامی
Jesuit architecture U معماری مجزایی
Kinetic architecture U معماری جنبشی
landscape architecture U معماری محوطه سازی
action architecture U [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
Experimental architecture U معماری تجربی
network architecture U معماری شبکه
Assyrian architecture U معماری آشوری
interior architecture U معماری داخلی
Analogical architecture U [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
Hard architecture U [ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
Aztec architecture U معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
monumental architecture U معماری با عظمت
landscape architecture U معماری طبیعت
landscape architecture U معماری ارایش زمین
environment architecture U معماری محوطه
onion skin architecture U طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
systems application architecture U معماری کاربردی سیستم ها
Industry Standard Architecture U استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
Micro Channel Architecture U - بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
CD ROM Extended Architecture U فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
Early Christian architecture U سبک معماری دوران مسیحیت
anglo-saxon architecture U [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
systems network architecture U معماری شبکه سیستم ها
systems network architecture U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
earth-work architecture U معماری خشتی
Micro Channel Architecture U تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
late-Modern architecture U [معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
extended industry standard architecture U معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
open out U بسط دادن
open U بی الایش
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
the open U هوای ازاد
the open U ملاء عام
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
to open out U بسط دادن
to open out U گستردن
to open out U توسعه دادن
to open out U باز کردن
open to any one U مباح
open out U توسعه دادن
the open U ملا عام
open U :باز
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U مفتوح شدن
open U شکفتن
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U باز شدن
open U باز
open U فضای باز
open U ازاد
open U زمین باز گسترده
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open U گشودن گشادن
open U بازکردن
open U واریز نشده
open U گشوده سرگشاده
open U دایر
open U مفتوح
open U بی دفاع واریز نش
open U روباز
open U ازاد اشکار
open U مهربان رک گو
open U صریح
open U درمعرض
open U بی پناه
open U بی ابر
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U باز کردن باز شدن
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U نابسته
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U خط بازبی دفاع
open U اشکار
open U قابل بحث
open U بلامتصدی
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U وزن ازاد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open to the public U واضح درنظر عموم
open universe U جهان باز
open treaty U معاهده باز
open wiring U سیمکشی باز
open travers U پیمایش باز
open trade U تجارت ازاد
open to the public U اشکار در نزد همه
open tournament U تورنمنت ازاد شطرنج
open to the public U برملا
open to the public U علنی
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open vertict U رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
the open of a street U دهنه خیابان
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
to open a can of worms <idiom> U چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
rights open to everyone U مباحات
open wire U سیم هوایی
open wire U سیم لخت
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
open to attack U در معرض حمله
open theft U سرقت مشهود
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
open machine U ماشین باز
open loop U حلقه باز
open loop U مدار باز
open lines U خطوط باز شطرنج
open light U پنجره واشو
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
open indent U سفارش خرید باز
open ice U قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
open hospital U بیمارستان ازاد
open hearth U کوره فولاد سازی دهان باز
open heartedness U خوش گمانی
open heartedness U رک گویی صداقت
open space U میدان
open space U گردشگاه ازاد
open the door to U مجال دادن به
open terrace U مهتابی
open system U سازگان باز
open system U سیستم باز
open system U نظام باز
open syllable U هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open subroutine U زیرروال باز
open subrotine U زیرروال باز
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open heartedness U راست بازی
the secret will open to me U ان راز بمن اشکار
to open the ball U اول رقصیدن
open one's heart <idiom> U از ته قلب حرف زدن
Open the door. U در درراباز کن
He is open to bribery. U اهل رشوه (رشوه گیری) است
In the open air. U در هوای آزاد.
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
open-plan U ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
open-necked U پیراهنیابلوزبدونیقه
open-cast U معدنیکهدرآنذغالسنگوسایرموادکانیدرنزدیکسطحزمینیافتمیشوند
Open University U دانشگاهیدربریتانیاکهداوطلبانآزاددرآنجاتحصیلمیکنند
open prison U زندانیکهبهزندانیانآزادیبیشتریدادهمیشود
open day U روزیکهعموم مردم میتوانندازمکانهایخاصیمثلمدرسهیایکموسسهآزادانهبازدیدکنند
open secrets U سر افشا شده
open secret <idiom> U راز فاش شده
with open arms <idiom> U با گرمی استفاده کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com