Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
music chip
U
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
music
U
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
music
U
خنیا رامشگری
music
U
اهنگ
music
U
موسیقی
music
U
موزیک
chip
U
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chip
U
کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود
chip
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chip
U
قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
chip
U
وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
chip
U
تعداد قط عات روی یک PCB یا یک وسیله
chip
U
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
to chip off
U
کندن
to chip off
U
وراوردن
chip in
<idiom>
U
شریک شدن
on chip
U
مدار ساخته شده روی یک قطعه
chip in
U
contribute=
to chip off
U
ریختن ورقه شدن
chip
U
پاس بلند قوسی
chip
U
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chip
U
لپ پریده کردن یا شدن
chip
U
خرده چوب
chip
U
ژتن ریزه
chip
U
تراشه
chip
U
مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
chip
U
ژتون
chip
U
ورقه شدن
chip
U
رنده کردن
chip
U
سیب زمینی سرخ کرده
chip
U
پریدگی فلز زدگی فلز لب پریدگی
music mistress
U
بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
music of the spheres
U
اهنگ جنبش سیارات
music box
U
جعبه محتوی ساز کوکی
chamber music
U
موسیقی مجلسی
face the music
<idiom>
U
پذیرش نسخه
martial music
U
مزیک جنگی یا نظامی
music to one's ears
<idiom>
U
صدایی که شخص دوست دارد بشنود
instructor of music
U
مشاق موسیقی
indiental music
U
موزیک همراه
indiental music
U
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
to let music wash over somebody
U
به موسیقی متن گوش دادن
[اصطلاح روزمره]
music of the spheres
U
اهنگ حرکات افلاک
music stool
U
کرسی پیانو زنان
music synthesizer
U
ایجادکننده موسیقی
soul music
U
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
soul music
U
سول
music rest
U
خروجموزیک
to face the music
U
دلیرانه با چیزی روبرو شدن
piped music
U
موسیقیکهبابلندگودرمکانهایعممیپخششود
music stands
U
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
to a ones voice to music
U
صدای خودراباسازجفت کرد
rock music
U
موسیقیRock
ambient music
U
موسیقی متن
range of music
U
حدود یا میدان علم موسیقی
program music
U
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
music therapy
U
موسیقی درمانی
sheet music
U
نتهای موسیقی که روی صفحات جدا از هم چاپ شده است
background music
U
موزیک متن
ambient music
U
موسیقی پس زمینه
background music
U
موسیقی پس زمینه
music track
U
تیتر آهنگ
an airy music
U
ساز یا موزیک با روح
music halls
U
سالن موسیقی
music halls
U
اطاق ساز ورقص
music hall
U
سالن موسیقی
music hall
U
اطاق ساز ورقص
music track
U
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
computer music
U
موسیقی کامپیوتری
ambient music
U
موزیک متن
background music
U
موسیقی متن
make music
U
موسیقی ساختن
electronic music
U
موسیقی الکترونیکی
ear for music
U
موسیقی
ear for music
U
گوش
devotion to music
U
دلبستگی به موسیقی
play music
U
موسیقی ساختن
play music
U
آهنگ ساختن
make music
U
آهنگ ساختن
play music
U
موزیک ساختن
make music
U
موزیک ساختن
chip shop
U
مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
to chip
[to chop off]
U
لپ پریده شدن
[کردن]
[با ضربه جدا کردن]
[تکه تکه یا ریز ریز کردن]
chip off the old block
<idiom>
U
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
blue chip
U
سهام مرغوب
chip of the old block
U
بچهای که نشانی ازپدرداردcontribute
chip pocket
U
شیار دندانههای اره
chip seal
U
شن بخورد راه دادن
chip select
U
انتخاب تراشه
chip shot
U
ضربه کوتاه
chip spreader
U
جاده صاف کن
computer on a chip
U
کامپیوتر روی یک تراشه
continous chip
U
برادههای قیچی کاری
curly chip
U
براده پیچیده
chip family
U
چند تراشه مربوط به هم
chip enable
U
تواناکننده تراشه
blue-chip
U
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
blue-chip
U
سهام مرغوب
potato chip
U
باریکه سیب زمینی سرخ کرده
silicon chip
U
تراشه سیلیکن
silicon chip
U
تراشه سیلیکان
silicon chip
U
تراشه سیلیسی
boiling chip
U
سنگ جوش
chip axe
U
تیشه
chip board
U
نئوپان
discontinuous chip
U
براده گسسته
flow chip
U
براده پیوسته
memory chip
U
تراشه حافظه
bargaining chip
U
عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
bargaining chip
U
مزیت
one chip computer
U
کامپیوتر یک تراشهای
microminiature chip
U
تراشه ریزمقیاس
bargaining chip
U
انگیزانه
blue chip
U
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
fragmental chip
U
خاک اره
potato chip
U
چیپز
fragmental chip
U
براده فلز
fragmental chip
U
خرده
jumbo chip
U
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
college of
[music, technology,...]
U
دانشگاه فناوری
to perform a piece of music
U
ساز زدن
to perform a piece of music
U
قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
to set a poem to music
U
اهنگ برای شعری ساختن
Beautiful music ( weather ) .
U
موسیقی ( هوای ) قشنگ
To compose music (potery) .
U
آهنگ ( شعر ) ساختن
thirty two bit chip
U
تراشه 23 بیتی
sixteen bit chip
U
تراشه 61 بیتی
fish and chip shop
U
جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
wood chip wagon
U
واگنتراشهچوب
To accpt the consequences . to face the music .
U
پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
blue chip personal computer
U
IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
high fidelity music reproducing system
U
سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com