Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
multi stage sampling
U
نمونه گیری چند مرحلهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
two stage sampling
U
نمونه گیری دو مرحلهای
multi stage
U
چند مرحلهای
multi stage
U
چند طبقه
multi stage amplifier
U
تقویت کننده چند طبقه
multi stage amplifier
U
امپلی فایر چند طبقه
multi stage experiment
U
ازمایش چند مرحلهای
multi stage press
U
پرس چند طبقه
multi stage production
U
تولید چند مرحلهای
multi stage scaffolding
U
داربست چند طبقه
sampling
U
نمونه گیری برداشت نمونه
sampling
U
نمونه
sampling
U
نمونه برداری
sampling
U
نمونه برداری مزه کردن
sampling
U
نمونه گیری
sampling servo
U
دستگاه نمونه گیری خودکار
area sampling
U
نمونه گیری منطقه یی
sampling tests
U
ازمایشهای نمونهای
acceptance sampling
U
پذیرش کالاپس از نمونه برداری
acceptance sampling
U
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
accumulative sampling
U
نمونه گیری پیاپی
sampling equipment
U
دستگاه نمونه گیر
activity sampling
U
نمونه گیری از فعالیت
sampling population
U
جامعه نمونه گیری
sampling offer
U
عرضه ازمایشی
sampling in motion
U
نمونه برداری در حال انتقال
sampling rate
U
نرخ نمونه برداری
sampling theory
U
نظریه نمونه گیری
area sampling
U
نمونه گیری منطقهای
cluster sampling
U
نمونه گیری خوشهای
sampling error
U
اشتباه نمونه گیری
controlled sampling
U
نمونه گیری کنترل شده
sampling distribution
U
توزیع نمونه گیری
sampling bias
U
سوداری نمونه گیری
random sampling
U
نمونه گیری تصادفی
domal sampling
U
نمونه گیری خانواری
double sampling
U
نمونه گیری چندگانه
quota sampling
U
نمونه گیری سهمیهای
fractional sampling
U
نمونه گیری مکانیکی
sampling error
U
خطای نمونه گیری
biased sampling
U
نمونه برداری غیرتصادفی
sampling unit
U
واحد نمونه گیری
sampling variability
U
تغییر پذیری نمونه گیری
stratified sampling
U
نمونه گیری لایهای
time sampling
U
نمونه گیری زمانی
behavior sampling
U
نمونه گیری از رفتار
sampling test
U
ازمون نمونهای
systematic random sampling
U
نمونه گیری تصادفی منظم
stratified random sampling
U
نمونه گیری لایهای تصادفی
bed load sampling
U
نمونه برداری از بار کف
simple randon sampling
U
نمونه گیری تصادفی ساده
multi-
U
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi-
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi-
U
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi
U
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi
U
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi mate
U
مالتی میت
multi meter
U
سنجه چند کاره
multi user
U
چند کاربری
multi valued
U
چند ارز
multi pass
U
چند گذری
multi way machine
U
دستگاه چند راهه
multi way switch
U
کلید چند راهه
multi way switch
U
کلید تبدیل
multi tasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi tasking
U
اجرای چندین کار
multi disk
U
وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi disk
U
مربوط به چندین نوع دیسک
multi contact
U
چند قطبی
multi disk
U
سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi channel
U
چند کاناله
multi chamber
U
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi level
U
چند سطحی
multi address
U
با چند نشانی
multi platform
U
که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi ply
U
چند لا
multi-millionaires
U
بسیار پولدار
multi-millionaire
U
بسیار پولدار
multi-millionaire
U
بسیار ثروتمند
multi-coloured
U
چندرنگه
multi-storey
U
چندطبقه
multi purpose
U
چند منظوره
multi-millionaires
U
بسیار ثروتمند
multi programming
U
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi span bridge
U
پل چند دهانه
multi layer coil
U
سیم پیچی چند لایه
multi speed motor
U
موتور چند سرعتی
multi jet blowpipe
U
بوری چند شعله
multi-chain necklaces
U
گردن بند چند زنجیره
multi flame burner
U
اجاق چند شعله
multi-ply yarn
U
نخ چند لا
multi electrode valve
U
لامپ چند قطبی
multi layer weld
U
جوشکاری چند لایه
multi level planning
U
برنامه ریزی چند سطحی
multi prupose project
U
طرح چند منظوره
multi part stationery
U
کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi purpose machine
U
ماشین چند کاره
multi purpose vehicle
U
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi rate meter
U
کنتور با چند نرخ مختلف
multi scan monitor
U
مشابه 6632
multi strand machine
U
دستگاه چند رشتهای
multi line spectrum
U
طیف چند خطی
multi statement line
U
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multi grid tube
U
لامپ چند شبکه
multi contact plug
U
دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi tone horn
U
بوق با اصوات مختلف
multi user system
U
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi variate analysis
U
تحلیل چند متغیره
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
A multi-storey building.
U
ساختمان چندین طبقه
multi segment magnetron
U
ماگنترون با اند چند تیغهای
multi-purpose ladder
U
نردبانچندمنظوره
multi-ply plywood
U
تختهچندخط
multi terminal system
U
سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi circuit switch
U
کلید سری
multi blade grap
U
قلاب چند تیغه
multi board computer
U
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi bus system
U
معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
multi chamber klin
U
کوره چند محفظهای
multi conductor cable
U
کابل افشان
multi conductor cable
U
کابل چند رشتهای
multi color recorder
U
نگارنده چند رنگ
multi spindle drilling machine
U
ماشین مته با چند هرزگرد
multi strike printer ribbon
U
ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
multi-storey car park
U
پارکینگ چند طبقه
multi-storey car park
U
پارکینگ طبقاتی
multi span deap beam
U
تیر تیغه چند دهانه
perveance of a multi electrode valve(tub
U
پروه انس لامپ چند قطبی
multi section type rotary switch
U
سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
محرمانه
[اصطلاح مجازی]
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
خصوصی
[اصطلاح مجازی]
to go on stage
U
وارد صحنه
[نمایش]
شدن
at this stage
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
to go on the stage
U
بازیگرشدن
to go on the stage
U
اکترشدن
zero stage
U
طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
first stage
U
مرحلهاول
second stage
U
مرحلهدوم
not stage
U
مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
third stage
U
مرحلهسوم
stage
U
نیمکت اویزان
stage
U
در صحنه فاهرشدن
stage
U
طبقه
stage
U
اشکوب
stage
U
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage
U
صحنه
stage
U
مقام
stage
U
صحنه نمایش
stage
U
یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage
U
پرده گاه مرحله
stage
U
منزل
stage
U
مرحله دار شدن اشکوب
stage
U
مرحله
stage
U
اسکان دادن
stage
U
سکو
stage
U
درجه مرحله
stage
U
مراحل مختلف یک موشک
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage
U
پایه وهله
stage
U
چوب بست
two stage experiment
U
ازمایش دو مرحلهای
stage doors
U
در عقب صحنه
stage whisper
U
نجوای روی صحنه
turbine stage
U
طبقه توربین
stage whispers
U
نجوای روی صحنه
stage-struck
U
عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
stage-struck
U
شیفتهی بازیگری
to put on the stage
U
بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
mechanical stage
U
پایهمکانیکی
stage manage
U
کارگردانی کردن
At that point
[stage]
, ...
U
وقتی که موقعش رسید...
speed stage
U
سطح سرعت
speed stage
U
مرحله سرعت
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
U
پشت پرده نمایش
[مخصوص اطاق رخت کن]
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
U
در پس پرده
stage manage
U
اداره کردن
stage managers
U
کارگردان نمایش
stage managers
U
مدیر نمایش
stage manager
U
کارگردان نمایش
stage-manage
U
اداره کردن
stage-manage
U
کارگردانی کردن
landing stage
U
حملباقایق
regulator first stage
U
صفحهنمایشنخستینرگلاتور
stage clip
U
سطحنمایش
stage curtain
U
پردهنمایش
centre-stage
U
شرائطبسیار حساسو مهم
stage-managing
U
کارگردانی کردن
stage-managing
U
اداره کردن
To appear on the scene (stage).
U
روی صحنه ظاهر شدن
stage-manages
U
کارگردانی کردن
stage-manages
U
اداره کردن
stage-managed
U
کارگردانی کردن
stage-managed
U
اداره کردن
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage door
U
در عقب صحنه
oedipal stage
U
مرحله ادیپی
energy stage
U
لایه انرژی
differential stage
U
مرحله تفاضلی
developmental stage
U
مرحله پیشرفت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com