English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maintenance area U قسمتنگهداریوتنظیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maintenance U نگاهداری
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
maintenance U حفظ کردن
maintenance U حفافت کردن
maintenance U نگهداری از تاسیسات یاساختمان
maintenance U حفظ
maintenance U تاسیسات
maintenance U نگهداشت
maintenance U ابقاء
maintenance U گذران خرجی
maintenance U قوت
maintenance U تعمیر و نگهداری
maintenance U تعویض قط عات و...
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
maintenance U قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
maintenance U بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
maintenance U ابزار تشخیص نرم افزاری که مهندسان در حین عملیات نگهداری سیستم انجام می دهند
maintenance U نگهداری و تعمیر
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
maintenance U نفقه
maintenance U حمایت خرجی
maintenance U صیانت
maintenance U تعمیر
maintenance U نگهداری
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
maintenance level U سطح تثبیت
maintenance history U تاریخ تعمیرات
maintenance functions U کارکردهای نگهداری
maintenance float U شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
maintenance float U شارژ انبار سیال
maintenance cost U ارزش نگهداری
maintenance cost U هزینه نگهداری
maintenance calibration U تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
maintenance materials U مواد تعمیرات
maintenance of membership U حمایت از عضویت
maintenance of membership U هرکس حق اشتغال به کار دارد لیکن اگر عضو اتحادیهای باشدباید در صورت عضویت ان تازمان تعیین شده باقی بماندوالا شغلش را از دست خواهدداد
maintenance schedule U برنامه نگهداشت
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
maintenance programmer U برنامه نویس پشتیبان
maintenance programmer U برنامه نویس نگهداشت
maintenance programmer U برنامه نویس تعمیر ونگهداری
maintenance program U برنامه نگهداشت
maintenance period U زمان تعمیرات
maintenance period U دوره تعمیرات
maintenance period U دوره نگهداری
library maintenance U نگهداشت کتابخانهای
levels of maintenance U ردههای نگهداری
file maintenance U نگاهداشت پرونده ها
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
corrective maintenance U عمل تشخیص
corrective maintenance U یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
corrective maintenance U عمل جستجو
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
corrective maintenance U نگهداشت اصلاحی
categories of maintenance U انواع نگهداری
corrective maintenance U پشتیبانی اصلاحی
cost of maintenance U هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
deferred maintenance U قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
field maintenance U نگهداری در صحرا
field maintenance U نگهداری صحرایی
entitled to maintenance U واجب النفقه
emergency maintenance U نگهداشت اضطراری
depot maintenance U نگهداری دپویی
depot maintenance U نگهداری امادگاهی
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
categories of maintenance U طبقات نگهداری
preventive maintenance U نگهداشت پیش گیر
software maintenance U نگهداری نرم افزار
supplementary maintenance U نگهداشت تکمیلی
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
term of maintenance U دوره نگاهداری
term of maintenance U مهلت نگاهداری
maintenance hangar U آشیانهنگهداریهواپیما
remote maintenance U نگهداری از راه دور
separate maintenance U نفقه زنی که جدا از شوهرزندگی میکند
schedule maintenance U نگهداری زمانبندی شده
preventive maintenance U نگهداری حفافتی
preventive maintenance U نگهداری پیشگیری
preventive maintenance U نگهداری پیشگیرانه
preventive maintenance U نگهداشت پیشگیر
program maintenance U نگهداشت برنامه
program maintenance U نگهداری برنامه
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
schedule maintenance U نگهداشت زمان بندی شده
remote maintenance U پشتیبانی از راه دور
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
organizational maintenance U نگهداری سازمانی
organizational maintenance U تعمیرات سازمانی
normal maintenance U محافظت عادی
normal maintenance U نگاهداری بهنجار
maintenance materials U لوازم تعمیرات
maintenance support U پشتیبانی تعمیراتی
maintenance support U پشتیبانی نگهداری
maintenance status U وضعیت نگهداری
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maintenance panel U تابلوی نگهداشت
master file maintenance U فرایند بروز دراوردن
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
master file maintenance U تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
area U مساحت
area U شاخه [دانشی]
I know the area more or less . U کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
no-go area U منطقهممنوعه
area U رشته [دانشی]
area U فضا
area U محوطه
area U مساحت سطح
area U سطح مقطع
area U عرصه
area U قلمرو
area U گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area U پهنک
area U اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
area U جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
area U پهنه
area U سطح
area U ناحیه
area U حوزه
area U منطقه
area U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area U بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
area U ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
area U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
pyramidal area U ناحیه هرمی
catchment area U بارش سرا سرابان
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
piston area U سطح پیستون
prohibited area U منطقه منع اتش
catchment area U ناحیه تحت پوشش
playing area U محدوده زمین
catchment area U ابریز
catchment area U حوضه
catchment area U حوزه ابخیز ابگیر
catchment area U حوزه ابریز
position area U منطقه مواضع
catchment area U ابخیز
rainfall area U منطقه بارش ناحیه بارندگی
sail area U قسمت بادگیر کشتی
safe area U منطقه امن
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
roof area U سطح بام
retention area U قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
restricted area U منطقه منع عبور ومرور
restricted area U منطقه اتش محدود
restricted area U منطقه ممنوعه
residential area U ناحیه مسکونی
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
rendezvous area U نقطه الحاق یکانها
rendezvous area U موضع انتظار
rendezvous area U وعده گاه
rendezvous area U منطقه تجمع
rendezvous area U منطقه تجمع موقت
rear area U منطقه عقب
sail area U سطح بادبان
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
area drive U شکار دواندن
area defense U پدافند ازمنطقه
area defense U پدافند منطقهای
area contact U سطح تماس
area command U فرماندهی منطقه
area chart U نمودار مساحت
area bombing U بمباران منطقهای
forward area U منطقه جلوی رزم
area evacuation U تخلیه منطقهای
magazine area U محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
lethal area U منطقه کشندگی
lethal area U منطقه تلفات
area fire U تیر منطقه
area evacuation U اخراجات منطقهای
living area U منطقه زندگی
lodgment area U منطقه استقرار
lodgment area U منطقه استراحت یا فرود در سر پل
longtour area U منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
area blocking U سد راه کردن رقیب در منطقه معین
area assessment U ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
aptitude area U حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
advisory area U منطقه پوشش اطلاعات عبور ومرور هوایی
active area U ناحیه فعال
open area U فضای ازاد
accumulative area U اراضی سوارشونده
penalty area U محوطه پنالتی
output area U ناحیه
output area U خروجی
output area U ناحیه خروجی
mounting area U منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
aptitude area U حیطه قابلیت افراد
alighting area U نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
marketing area U منطقه توزیع کالا
agreement area U سطح مورد قرارداد
advisory area U منطقه زیرپوشش اطلاعات
military area U منطقه نظامی
military area U حوزه جغرافیایی نظامی
motor area U ناحیه حرکتی
overflow area U ناحیه سرریز
pressed area U ناحیهفشردهشده
precipitation area U منطقهبارش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com