Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it lies before us
U
پیش روی ما واقع شده است پیش روی ما است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lies
U
:دروغ گفتن
lies
U
سخن نادرست گفتن
lies
U
دروغ
lies
U
کذب
lies
U
: دراز کشیدن استراحت کردن
lies
U
خوابیدن
lies
U
افتادن
lies
U
ماندن
lies
U
واقع شدن
lies
U
قرار گرفتن
lies
U
موقتاماندن
lies
U
وضع
lies
U
موقعیت چگونگی
lies
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
as far as in me lies
U
انچه از من بر می اید
as far as in me lies
U
تا انجاکه در حدود توانایی من است
here lies
U
در اینجا دفن است
here lies
U
در اینجاخوابیده
here lies
U
است
it lies beyond his competence
U
در صلاحیت او نیست
it lies on the east of
U
در خاور واقع
it lies on the east of
U
است
love lies bleeding
U
گل تاج خروس
love lies bleeding
U
زلف نوعروسان
love lies bleeding
U
گل همیشه بهار
one or other of you lies
U
یکی از شما دو تن دروغ می گوید
that city lies in ruins
U
ان شهر خراب
that city lies in ruins
U
است
the fault lies with him
U
تقصیر با اوست
the remedy lies in this
U
چاره ان اینست
the rest lies with you
U
باقی ان با خودتان است
the valley lies below
U
ده در پایین است
this line lies north
U
این خط شمالی
this line lies north
U
جنوبی است
white lies
U
دروغ مصلحتآمیز
white lies
U
دروغ سفید
To the best of my ability. For all I am worth . As far as in my lies
U
تا آنجا که تیغم ببرد
The crime lies heavily on his conscience.
U
جنایت اش بار سنگینی بر وجدان اواست
Dont spin such yarns . Dont tell lies.
U
دیگر صفحه نگذار ( دروغ نساز )
A pack of lies .
U
یک مشت دروغ
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
U
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
I wonder what lies in store for me in the future.
U
من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
It's her fault.
[She is to blame for it.]
[The blame lies with her.]
U
تقصیر
[سر]
او
[زن]
است.
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
U
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
only death does not tell lies
U
تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
The responsibility lies with you.
U
مسئولیت با شما است.
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com