English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
identity check U بررسی هویت
identity check U بازرسی شناسنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
identity U عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود
identity U این همانی
identity U یکسانی یگانگی
identity U مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
identity U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identity U دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identity U الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity U آنچه کسی یا چیزی است
self identity U انطباق
self identity U شباهت تام
self identity U همانندی
identity U اصلیت شناسایی
identity U شخصیت
identity U هویت
identity U عینیت
identity U اینهمانی
identity U اتحاد
identity U خصوصیات
identity U مشخصات
identity control U بررسی هویت
identity of unknown U مجهول الهویه
identity bracelet U پلاک
identity tag U برچسبشناسایی
identity matrix U ماتریس همانی [ریاضی]
identity cards U شناسنامه
identity card U شناسنامه
organizational identity U هویت سازمانی
personal identity U هویت شخصی
mathematical identity U اتحاد ریاضی
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
identity control U بازرسی شناسنامه
gender identity U هویت جنسی
identity matrix U ماتریس واحد
identity element U عنصر یکسانی
identity certificate U شناسنامه
identity crisis U بحران هویت
document of identity U اسناد سجل و احوال
identity paper U اسناد هویت
of unknown identity U مجهول الهویه
identity of indiscernibles U یکی بودن چیزهایی که نتوان بین شان فرق گذاشت
check U عیار گرفتن
check-up U بازبینی
check-up U کنترل
check-up U بازبینی کردن
check-up U کنترل کردن
in check <idiom> U غیرقابل کنترل
check out U بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
check out U تصفیه حساب کردن
second check U بررسی دوباره
second check U بررسی نهایی
check up U رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
to check off U رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
to check up U درست رسیدگی یاحساب کردن
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
check off U تغییرروش بازی درتجمع
to check in U نام نویسی کردن [هتل]
to check out something U چیزی را بررسی یا امتحان کردن
check up U معاینه کردن
check U محک زدن
check U و شدن بوی شکار
check U کیش
check U کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check U منع
check U تطبیق
check U مقابله
check U چک
check U امتحان کردن بازرسی
check U امتحان
check U چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
check U خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check U محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check U چک بانک
check U وارسی
check U جلوگیری کردن از
check U ممانعت کردن
check U سرزنش کردن رسیدگی کردن
check U مقابله کردن مقابله
check U بررسی
check U بررسی کردن
check U تطبیق کردن
check U نشان گذاردن
check U دریچه تنظیم
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check U بازرسی کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check U بازرسی شد
check U نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check in U وارد شدن
check U سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check U مقابله کردن بررسی
check U یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
check U اجرای خشک یک برنامه
check U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check U اطمینان از صحت چیزی
check U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check-in U وارد شدن
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check U تجزیه کردن
check U مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check U مطالعه کردن
check U سنجیدن
check U بررسی کردن
check U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check U تحقیق کردن
check U ارزیابی کردن
overflow check U بررسی سرریزی
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
pay check U چک حقوق
perpetual check U کیش دایم
overflow check U مقابله سرریز
parity check U مقابله کردن توازن
parity check U بررسی توازن
parity check U مقابله ایستایی
parity check U مقابله توازن
overflow check U بررسی سرریز
priority of check U تقدم کیش
odd even check U بررسی فرد و زوج
odd even check U مقابله فرد و زوج
family check U کیش همگانی
fore check U جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
frequency check U کنترل فرکانس
hardware check U مقابله سخت افزاری
hook check U سد کردن راه چوب حریف ازعقب
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
machine check U برسی ماشین
check firing U عناصرتیر را بررسی کنید
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
limit check U مقابله حدود
limit check U بررسی حدی
hip check U سد کردن راه حریف با کمر وباسن
marginal check U مقابله مرزی
marginal check U برسی مرزی
modulo n check U مقابله به پیمانه
even parity check U بررسی توازن زوج
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
validity check U بررسی اعتبار
validity check U مقابله اعتبار
twin check U بررسی توام
twin check U مقابله توام
traveler's check U چک مسافرتی
transfer check U انتقال
transfer check U مقابله
What time should I check in? U چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
system check U بررسی سیستم
system check U مقابله سیستم
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
security check U چکامنیتی
rain check <idiom> U بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
check-rail U ریلتنظیم
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
rain check U بلیط باران
rain check U بلیط مجانی یا مجدد
wraparound check U سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
visual check U مقابله بصری
visual check U مقابله دیداری
synchronization check U کنترل همزمانی
summation check U بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
sum check U مقابله جمعی
residue check U بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
redundancy check U بررسی افزونگی
redundancy check U تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
redudancy check U بررسی افزونگی
reasonableness check U بررسی و کنترل معقولانه و مستدل
reasonableness check U بررسی معقول بودن
range check U بررسی محدوده
programmed check U بررسی برنامه ریزی شده
programmed check U مقابله برنامه ریزی شده
sales check U صورت فروش
selection check U مقابله گزینش
stock check U کنترل موجودی
stick check U دور کردن گوی از گوی دار بااستفاده از چوب
spite check U کیش دفع الوقت
sight check U مقابله نظری
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
sight check U مقابله چشمی
sequence check U بررسی ترتیبی
sequence check U مقابله ترتیب
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
programmable check U مقابله برنامه ریزی شده
check lists U فهرست کارهایی که میبایست انجام شود
check bit U بیت مقابلهای
check bit U ذره مقابلهای
certified check U چک تضمینی
certified check U چک گواهی شده
certified check U چک تضمین شده
cashier's check U چکی که بانک عهده خود بکشد
bulit in check U automaticcheck
bulit in check U تست تعبیه شده
built in check U بررسی توکار
built in check U مقابله توکار
body check U سد کردن بازیگر توپدار
check book U کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
check boxes U چهارگوشهای انتخاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com