Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 15 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hung
U
زمان ماضی فعل
hung
U
اویخت
hung
U
اویخته
hung
U
پرش طول با کشیدن پا و دست به عقب پیش از فرود امدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hung over
U
خمار
hung over
U
پاتیل شده
hung over
U
ناراحت ازاعتیاد
hung up
U
نگرانچیزیبودن
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
hung striker
U
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
hung start
U
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
hung bomb
U
بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
He hung his head in shame.
U
از خجالت سرش راپایین انداخت
double-hung sashes
U
پنجره با دو قاب شیشه خور
The child of ones old age is a bell hung from ones.
<proverb>
U
بجه سر پیرى زنگوله تابوت است .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com