Perdic | hanging | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 39 (6824 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	hanging U	عمل اویختن
	hanging U	اعدام
	hanging U	بدار زدن چیز اویخته شده
	hanging U	اویز
	hanging U	معلق
	hanging U	اویزان درحال تعلیق
	hanging U	محزون مستحق اعدام
	hanging U	دار زدن
	hanging U	به دارکشیدن
	hanging U	معلق شدن
	hanging U	[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	hanging glacier U	تودهیخغلتانآویزانشده
	hanging cupboard U	قفسهیآویزانکننده
	wall hanging U	تزئینات دیواری
	hanging valley U	فراز دره
	hanging pendant U	چراغآویزان
	hanging sleeve U	آستینآویزان
	hanging stile U	شیارپنجره
	To leave something hanging. U	چیزی رابلاتکلیف گذاشتن
	hanging step U	پله معلق
	hanging-buttress U	[پشت بند نگهدارنده] [معماری]
	hanging-post U	[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
	hanging test U	ازمایش کشش
	hanging scaffold U	گاهبست
	hanging arrow U	تیر اویزان شده به هدف
	hanging committee U	انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
	hanging gale U	اجاره پس افتاده
	hanging gale U	پس افت
	hanging indent U	تورفتگی معلق
	hanging ladder U	چوب بست دستی
	hanging ladder U	چوب بست متحرک
	hanging ladder U	گاه بست
	hanging pawns U	پیادههای اویزان شطرنج
	hanging prevention U	ممانعت از تعلیق
	hanging rod U	میله رخت اویز
	hanging scaffold U	چوب بست اویزان
	Our life is hanging by a thread . U	زندگی مابه تار مویی بند است
	leave hanging (in the air) <idiom> U	بدون تصمیم قبلی
	There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U	آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.

Recent search history

Forum search

1	چطور هستی
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy