Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hand operated molding machine
U
دستگاه قالبریزی دستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
molding machine
U
دستگاه قالب گیری
core molding machine
U
دستگاه ریخته گری هسته
shell molding machine
U
دستگاه قالب گیری پوستهای
hand molding
U
قالبریزی دستی
jar ram molding machine
U
دستگاه قالبریزی حرفهای
hand molding shop
U
قالبریزی دستی
hand operated chuck
U
سه نظام دستی
hand lever operated grease gun
U
تلمبه دستی گریس
molding
U
قالبگیری
operated
U
اتصال دادن
operated
U
عمل کردن بکار افتادن
operated
U
کل زمان لازم برای انجام یک کار
operated
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated
U
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
operated
U
دستورات اجرای کامپیوتر
operated
U
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
operated
U
تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operated
U
عمل کردن
operated
U
فرمان دادن
operated
U
عمل کردن بهره برداری کردن
operated
U
عمل جراحی کردن
operated
U
دایر بودن
operated
U
اداره کردن راه انداختن
operated
U
گرداندن
operated
U
بخشی از نرم افزار سیستم عامل که دیسک و مدیریت فایل را کنترل میکند
operated
U
بکارانداختن
operated
U
بفعالیت واداشتن
operated
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operated
U
اداره کردن
operated
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated
U
کار کردن
loam molding
U
قالبریزی شنی
loam molding
U
قالب گیری ماسهای
transfer molding
U
قالب ریزی انتقالی
compression molding
U
قالبگیری فشاری
compression molding
U
ریخته گری فشاری
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
template molding
U
قالب گیری شابلونی
cast molding
U
قالبگیری ریخته گری
molding pressure
U
فشار پرس
injection molding
U
قالبگیری تزریقی
injection molding
U
ریخته گری تزریقی
belt molding
U
زه روکوب اتومبیل
bed molding
U
گچ بری و تزئینات نزدیک سقف
molding box
U
جعبه قالب گیری
boxless molding
U
تکنیک فرم دهی بدون جعبه
molding operation
U
فرم کاری
molding operation
U
قالب کاری
molding shop
U
کارگاه قالب گیری
molding pressure
U
فشار قالب
sell molding
U
قالب گیری پوستهای
molding sand
U
ماسه قالب گیری
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
gas operated
U
عمل با فشار گاز
gas operated
U
کار با فشار گاز باروت
voice operated
U
با کار افت صدایی
recoil operated
U
مجهز به دستگاه عقب نشینی
green sand molding
U
قالب ریزی تر
plate molding shop
U
مدلسازی
shell molding process
U
فرایند قالب گیری پوستهای
croning molding process
U
فرایند قالب گیری کرونینگ
comppression molding compound
U
قالب گیری تراکمی
loam molding shop
U
قالب گیری ماسهای
compression molding process
U
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
dry sand molding
U
قالبریزی ماسهای خشک
compression molding compound
U
قالب گیری تراکمی
cam operated switch
U
کلید بادامکی
air operated horn
U
شیپور بادی
voice operated device
U
دستگاه با کار افت صدایی
manually-operated points
U
مدیریتدستینقاط
electrically operated chuck
U
سه نظام با عملکرد الکتریکی
air operated press
U
پرس بادی پنوماتیکی
molding sand preparation plant
U
واحد تهیه ماسه قالب گیری
shell molding type foundry
U
ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
cam operated automatic lathe
U
ماشین تراش اتوماتیک بادامکی
air operated tipping gear
U
چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
foot operated starting switch
U
کلید راه انداز پایی
foot operated starting switch
استارتر پایی
air operated pendulum type screen wiper
U
بادامک پاندولی بادی
pass from hand to hand
U
ترتب ایادی
Hand to hand fighting
U
جنگ تن به تن
to shuffle from hand to hand
U
دست بدست کردن
machine sensible
U
قابل درک توسط کامپیوتر
machine
U
بیت اجرا میشود
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
U
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine
U
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine
U
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine
U
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine
U
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine
U
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine
U
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
U
ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine
U
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine
U
عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine
U
تراشیدن ماشین
machine
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine
U
ماشین
machine
U
دستگاه
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
U
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine
U
تراشکاری کردن صیقل کردن
machine
U
براده برداشتن
machine
U
شیارانداختن روی فلز
machine
U
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine
U
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
two way machine
U
ماشین دو راهه
smart machine
U
ماشین هوشیار
snow machine
U
ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
sowing machine
U
بذر افشان
sowing machine
U
ماشین تخم کاری
spreading machine
U
مقسم بتن
shaping machine
U
دستگاه صفحه تراش
planing machine
U
ماشین کندگی
sandblast machine
U
ماشین ماسه پاش
reaping machine
U
ماشین درو
sanding machine
U
ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
scouring machine
U
ماشین سایش
scouring machine
U
ماشین سمباده
seaming machine
U
ماشین درزگیری
reeling machine
U
چرخک
seeding machine
U
ماشین تخم کاری
sequential machine
U
ماشین ترتیبی
reeling machine
U
ماشین نخ پیچی
turing machine
U
ماشین تورینگ
frictional machine
U
ماشین مالشی
winnowing machine
U
ماشین باد افشانی
fruit machine
U
جک پات
transfer machine
U
دستگاه انتقال
franking machine
U
دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
pinball machine
U
ماشین پینبال
pinball machine
U
ماشین ساچمه پران
sub-machine gun
U
مسلسل دستی
folding machine
U
دستگاه خم کاری
weighing machine
U
ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
grass machine
U
ماشین چمن زنی
turing machine
U
مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
turning machine
U
ماشین تراش
machine operator
U
اپراتوردستگاه
two phase machine
U
ماشین دو فازه
virtual machine
U
ماشین مجازی
virtual machine
U
دستگاه مجازی
grinding machine
U
دستگاه سنگ سمباده
moving machine
U
ماشین چمن زنی
flying machine
U
بارفیکس متحرک
flying machine
U
هواپیما
threshing machine
U
ماشین خرمن کوبی
electrostatic machine
U
ماشین الکتروستاتیکی
talking machine
U
گرامافون
tabulating machine
U
جدول نویس
tabulating machine
U
جدول بند
synchronous machine
U
ماشین همزمان
synchronous machine
U
ماشین همگام
swaging machine
U
حلبی خمکن
sunchronous machine
U
ماشین سنکرون
winding machine
U
دستگاه سیم پیچی
talking machine
U
دستگاه ضبط صوت
teaching machine
U
ماشین اموزش
sub-machine gun
U
تیربار دستی
sub-machine gun
U
تیربار خودکار
sub-machine guns
U
مسلسل دستی
threshing machine
U
ماشین غله پوست کنی
three phase machine
U
ماشین سه فازه
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
sub-machine guns
U
تیربار دستی
teaching machine
U
ماشین تدریس
spininning machine
U
ماشین یا دستگاه ریسندگی
machine made
U
ماشینی
machine address
آدرس ماشین
machine based
U
مبتنی بر ماشین
machine builder
U
ماشین ساز
machine building
U
ماشین سازی
machine capacity
U
فرفیت ماشین
machine check
U
برسی ماشین
machine column
U
پایه یا ستون دستگاه
machine cycle
U
چرخه ماشین
machine dependent
U
وابسته ماشین
machine address
U
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
machine address
U
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
machine made
U
ساخت ماشین
machine address
U
نشانی ماشین
machine address
U
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
machine address
U
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
machine address
U
محل یک شی در رابط ه با مبدا
machine address
برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
machine address
U
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
machine operator
U
متصدی ماشین
machine address
U
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
machine address
U
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
machine dependent
U
وابسته به ماشین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com