English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transfer payments U پرداختهای انتقالی
payments U کارسازی
payments U تادیه پول
payments U وجه
payments U تادیه
payments U قسط
payments U پرداخت
down payments U پیش پرداخت
down payments U پیش قسط
balances of payments U ترازپرداختها
balances of payments U موازنه پرداختها
balances of payments U تراز پرداختها
balance of payments U ترازپرداختها
factor payments U پرداختهای عوامل تولید مانند
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
balance of payments U موازنه پرداختها
progress payments U پرداختهای موقت یا علی الحساب
progress payments U پرداختهای پیشرفت کار
progress payments U پرداخت براساس پیشرفت کار
coupon payments U منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
balance of payments U تراز پرداختها
coupon payments U پرداختهای کوپنی
equation of payments U قاعده پیدا کردن
equation of payments U تعدیل
factor payments U دستمزد
factor payments U اجاره
factor payments U بهره وسود
progress payments U پرداخت تدریجی
agreement on partial payments U توافق در پرداخت های قسطی
international balance of payments U تراز پرداختهای بین المللی
balance of international payments U تراز پرداختهای بین المللی
self government U حکومت به دست مردم
government U سرپرستی
self-government U حکومت بدست مردم
government U حکومت
government U صلاحدید
government U فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
government U دولت
government U عقل اختیار
the policy of the government U رویه دولت
government control U کنترل دولتی
government bonds U اوراق قرضه دولتی
government control U نظارت دولتی
government circles U دوایر حکومتی
state government U دولت مرکزی
government broadcasting U پخش برنامههای دولتی
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
A new government wI'll take office . U حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
national government U ائتلافدولت
government budget U بودجه دولت
government officials U مامورین دولتی
democratic government U حکومت ملی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
the policy of the government U سیاست دولت
federal government U حکومت متحده
government departments U دوایر دولتی
government enterprise U موسسات تولیدی دولتی
local government U استانداری
military government U دولت نظامی
representative government U حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
military government U حکومت نظامی
mixed government U حکومت مختلط
mixed government U حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
parliamentary government U حکومت پارلمانی
presidential government U حکومت جمهوری
puppet government U حکومت پوشالی
local government U حاکم محلی
local government U حکومت محلی
government expenditures U هزینههای دولت
government house U اداره حکومتی
government house U اقامتگاه رسمی فرماندار
government property U مال دولتی
government regulation U مقررات دولتی
government sector U بخش دولتی
government securities U اوراق بهادار دولتی
government stock U سهام دولت
government stock U اوراق بهاداردولتی
government treasury U خزانه دولت
seat of government U مقر حکومت
puppet government U دولت پوشالی
coalition government U حکومت ائتلافی
cabinet government U حکومت حزب حائز اکثریت
central government U حکومت مرکزی
government department U وزارتخانه دولت
colonial government U دولت یا حکومت مستعمراتی
constitutional government U حکومت مشروطه
government office U اداره دولتی
counsel briefed by the government U وکیل تسخیری
To accord recognition to a new government. U دولت جدیدی را برسمیت شناختن
counsel briefedby the government U وکیل تسخیری
government owned industries U صنایع دولتی
government owned industries U صنایع متعلق بدولت
The corruption in government offices . U فساد دردستگاههای دولتی
government dificit surplus U کسر بودجه
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> U دولتی
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> U حکومتی
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. U سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
k , transfer U ضریب کای برد
k , transfer U ضریب تصحیح برد توپ
transfer U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال
transfer U واگذاری نقل
transfer U منتقل کردن
transfer U واگذار کردن
transfer U انتقال دادن
transfer U سند انتقال یا واگذاری
transfer U حواله
transfer U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U سند انتقال انتقالی
transfer U نقل
transfer U تغییر سمت دادن لوله
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U پهلو- رفت
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer U واگذاری تحویل
transfer U احاله
transfer U واگذاری
transfer U ورابری
transfer U تغییر دستورات یا کنترل
transfer U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer U تغییر دستور یا کنترل
transfer U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer U دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer U ورابردن
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer function U تابع انتقال
transfer equipment U تجهیزات
transfer functions U توابع انتقالی
transfer instruction U دستور العمل انتقال
transfer interpreter U مفسر انتقال
transfer ladle U پاتیل انتقال
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer earnings U درامدهای انتقالی
transfer income U درامد انتقالی
transfer limit U حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer line U خط انتقال
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer machine U دستگاه انتقال
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer medium U رسانه انتقال
transfer rate U نرخ انتقال
transfer switch U کلید انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer reaction U واکنش انتقالی
transfer resistor U ترانزیستور
transfer station U محل انتقال افراد
transfer station U محل اعزام افراد
transfer table U میز انتقال
transfer time U زمان انتقال
transfer time U مدت انتقال
transfer canal U کانالانتقال
transfer port U دریچهانتقال
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
unconditional transfer U انتقال غیر شرطی
transfer mold U قالب گیری انتقالی
transfer molding U قالب ریزی انتقالی
transfer molding U ریخته گری انتقالی
transfer of capital U انتقال سرمایه
transfer of learning U انتقال یادگیری
transfer of obligation U حواله مدنی
transfer of technology U انتقال تکنولوژی
transfer of training U انتقال اموزش
transfer operation U عمل انتقال
transfer orbit U مدار انتقال
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer scale U پایهانتقال
deed of transfer U انتقال نامه
collect transfer U بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
conditional transfer U انتقال شرطی
credit transfer U انتقال اعتبار
heat transfer U انتقال گرما
heat transfer U انتقال حرارت
negative transfer U انتقال منفی
file transfer U انتقال فایل
power transfer U انتقال انرژی
energy transfer U انتقال انرژی
data transfer U انتقال داده ها
deed of transfer U سند انتقال
transfer characteristic U مشخصه متقابل
transfer case U جعبه انتقال نیرو
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer address U ادرس انتقال
transfer case U دیفرانسیل
transfer check U مقابله
third person of a transfer U محال علیه
credit transfer U پرداخت ازطریق انتقال
thermal transfer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
telegraphic transfer U انتقال تلگرافی
block transfer U انتقال بلوک
block transfer U انتقال کندهای
positive transfer U انتقال مثبت
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com