Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gold medals
U
مدال طلا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
medals
U
نشان
medals
U
سکه مانند
medals
U
مدال
medals
U
صورت
medals
U
شبیه
medals
U
شکل
medals
U
نشانی شبیه سکه مدال
silver medals
U
مدال نقره
They ripped off his medals .
U
مدال هایش را از سینه اش کندند
silver medals
U
نشان نقره
bronze medals
U
مدال برنز
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
Gold
<adv.>
<noun>
U
رنگ طلائی
gold
U
Au :symb
gold
U
چشم گاومیش
gold
U
زر
gold
U
طلا
gold
U
سکه زر
gold
U
پول
gold
U
ثروت رنگ زرد طلایی
gold
U
اندود زرد نخ زری
gold
U
دایره مرکزی هدف
gold
U
جامه زری
gold market
U
بازار طلا
gold solder
U
لحیم طلا
gold standard
U
واحد طلا
gold standard
U
پایه طلا
gold standard
U
نظام پولی طلا
gold standard
U
نظام پایه طلا
gold standards
U
سیستم پشتوانه طلا
gold standards
U
حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold thread
U
گلابتون زر
gold reserve
U
اندوخته طلا
gold refinery
U
واحد تصفیه طلا
gold pool
U
صندوق مشترک طلا
gold mining
U
استخراج طلا
gold or silver
U
گلابتون
gold palm
U
نوعی نشان جنگی
gold palm
U
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
gold parity
U
برابری طلا
gold leaf
U
زرورق نازک
gold parting
U
تصفیه طلا
gold refining
U
تصفیه طلا
ingot gold
U
شمش طلا
ingot of gold
U
شمش طلا
inlaid with gold
U
زرنشان
gold dust
U
گرد طلا
gold dust
U
خاک طلادار
gold-plated
U
آبطلا دادهشده - طلااندودشده
gold-rimmed
U
آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
heart of gold
<idiom>
U
شخصیت بخشنده داشتن
All that glitters is not gold .
<proverb>
U
هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
All is not gold that glitters.
<proverb>
U
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
as good as gold
<idiom>
U
مثل یک تکه جواهر
white gold
U
الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
to prospect for gold
U
جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
to dig gold
U
زردراوردن
inlaid with gold
U
زرکوب
inlaid with gold
U
طلا کوب
paper gold
U
طلای کاغذی
paper gold
U
منظور حق برداشت مخصوص است
red gold
U
زر
red gold
U
پول
the name of the unit of gold
U
دینار
to dig gold
U
زرکندن
gold washing
U
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
gold fish
U
ماهی قرمز
gold beater
U
زرورق ساز
gold fish
U
ماهی طلایی
gold beating
U
زرکوبی
gold beating
U
زرورق سازی
gold beetle
U
سوسک طلایی
gold bug
U
سوسک طلایی
gold cloth
U
زربفت
gold cloth
U
زری
gold bar
U
شمش طلا
gold amalgam
U
جیوه امیخته بازر
gold carats f.
U
زرهیجده عیار
gold medal
U
مدال طلا
fool's gold
U
پیریت
fool's gold
U
سولفور اهن
dutch gold
U
زرورق بدل
gold tisane
U
زر بافت
gold tisane
U
زربفت
gold washer
U
خاکشو
gold washer
U
کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold contacts
U
اتصالات الکتریکی
gold contacts
U
که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
gold crisis
U
بحران طلا
gold foil
U
ورقه زر
gold flow
U
انتقال طلا
gold flow
U
جریان طلا
gold filled
U
دارای روکش طلا
gold field
U
ناحیه زرخیز
gold foil
U
زرورق کلفت
gold fever
U
اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold leaf
U
ورقه طلای نازک
gold digger
U
جوینده طلا
gold embroidery
U
زردوزی
gold digger
U
زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold fever
U
حرص زرجویی
the streets are paved with gold
<idiom>
U
از در و دیوار شهر پول می بارد
gold leaf electroscope
U
الکتروسکپ با برگههای طلا
gold lace
[braids]
U
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
gold import point
U
نقطه ورود طلا
The gold market is booming .
U
بازار طلااینروزها گرم است
My gold ring is in pawn.
U
انگشتر طلایم درگرو است
gold oak leaf
U
برگ خرما
gold import point
U
حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
rolled gold bracelet
U
دست بند طلایی
[غلتیده ]
silver inwrought with gold
U
سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
gold import point
U
طلای خالص به فروشنده میدهد
gold worked steel
U
فولاد اصلاح شده
gold currency system
U
نظام پولی طلا
gold bullion standard
U
پایه طلای غیر مسکوک
gold bullion standard
U
پایه شمش طلا
gold exchange standard
U
پایه ارز طلا
gold export point
U
قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
international gold standard
U
پایه طلای بین المللی
to alloy gold with copper
U
بارزدن
to alloy gold with copper
U
عیارزدن
to alloy gold with copper
U
امیختن
gold backing system
U
نظام پایه طلا
gold backing system
U
نظام پشتوانه طلا
gold and silver plant
U
حشیشه القمر
the morning hour has gold in its mouth
<proverb>
U
سحرخیز باش تا کامروا باشی
full bodied gold coin
U
سکه طلای تمام عیار
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com