English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gold beating U زرکوبی
gold beating U زرورق سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beating U حرکت با باد سینه
beating up U ناکارکردن
take a beating <idiom> U از دست دادن پول
Somebody is beating at (upon)the door. U یک کسی دارد در می زند
His heart stopped beating. U قلبش از کار ایستاد
The patients hrart stopped beating. U قلب بیمار از کار افتاد ( ایستاد )
To beat someone hard . To give someone a sound beating ( thrashing ) . U کسی را محکم کتک زدن
Gold <adv.> <noun> U رنگ طلائی
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
gold U Au :symb
gold U زر
gold U طلا
gold U سکه زر
gold U پول
gold U ثروت رنگ زرد طلایی
gold U اندود زرد نخ زری
gold U جامه زری
gold U دایره مرکزی هدف
gold U چشم گاومیش
inlaid with gold U زرنشان
gold standard U نظام پولی طلا
ingot of gold U شمش طلا
gold standard U نظام پایه طلا
ingot gold U شمش طلا
gold thread U گلابتون زر
gold standards U سیستم پشتوانه طلا
gold standards U حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold standard U پایه طلا
gold standard U واحد طلا
gold or silver U گلابتون
gold palm U نوعی نشان جنگی
gold palm U نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
gold parity U برابری طلا
gold parting U تصفیه طلا
gold refining U تصفیه طلا
gold pool U صندوق مشترک طلا
gold refinery U واحد تصفیه طلا
gold reserve U اندوخته طلا
gold solder U لحیم طلا
gold mining U استخراج طلا
inlaid with gold U زرکوب
gold dust U خاک طلادار
gold-plated U آبطلا دادهشده - طلااندودشده
gold-rimmed U آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
gold fish U ماهی طلایی
heart of gold <idiom> U شخصیت بخشنده داشتن
All that glitters is not gold . <proverb> U هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
as good as gold <idiom> U مثل یک تکه جواهر
gold dust U گرد طلا
white gold U الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
to prospect for gold U جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
inlaid with gold U طلا کوب
paper gold U طلای کاغذی
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
red gold U زر
red gold U پول
the name of the unit of gold U دینار
to dig gold U زرکندن
to dig gold U زردراوردن
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
gold carats f. U زرهیجده عیار
gold medals U مدال طلا
gold crisis U بحران طلا
gold contacts U که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
gold amalgam U جیوه امیخته بازر
gold contacts U اتصالات الکتریکی
gold cloth U زربفت
fool's gold U پیریت
fool's gold U سولفور اهن
dutch gold U زرورق بدل
gold bug U سوسک طلایی
gold tisane U زر بافت
gold tisane U زربفت
gold beetle U سوسک طلایی
gold beater U زرورق ساز
gold bar U شمش طلا
gold washer U خاکشو
gold washer U کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold digger U جوینده طلا
gold digger U زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold embroidery U زردوزی
gold fish U ماهی قرمز
gold leaf U زرورق نازک
gold leaf U ورقه طلای نازک
gold flow U انتقال طلا
gold medal U مدال طلا
gold foil U زرورق کلفت
gold foil U ورقه زر
gold flow U جریان طلا
gold market U بازار طلا
gold cloth U زری
gold fever U حرص زرجویی
gold fever U اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold field U ناحیه زرخیز
gold filled U دارای روکش طلا
the streets are paved with gold <idiom> U از در و دیوار شهر پول می بارد
My gold ring is in pawn. U انگشتر طلایم درگرو است
The gold market is booming . U بازار طلااینروزها گرم است
rolled gold bracelet U دست بند طلایی [غلتیده ]
to alloy gold with copper U بارزدن
gold lace [braids] U گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
gold worked steel U فولاد اصلاح شده
international gold standard U پایه طلای بین المللی
gold leaf electroscope U الکتروسکپ با برگههای طلا
gold import point U طلای خالص به فروشنده میدهد
gold import point U حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
gold import point U نقطه ورود طلا
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
gold exchange standard U پایه ارز طلا
gold currency system U نظام پولی طلا
gold oak leaf U برگ خرما
gold bullion standard U پایه طلای غیر مسکوک
silver inwrought with gold U سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
gold bullion standard U پایه شمش طلا
gold and silver plant U حشیشه القمر
to alloy gold with copper U عیارزدن
to alloy gold with copper U امیختن
gold backing system U نظام پشتوانه طلا
gold backing system U نظام پایه طلا
the morning hour has gold in its mouth <proverb> U سحرخیز باش تا کامروا باشی
full bodied gold coin U سکه طلای تمام عیار
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com