English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
game plan U استراتژی بازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] U چیزی را قسطی خریدن
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game U دست انداختن
game U شوخی
game U مسابقههای ورزشی
game U یک دوربازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game U جانور شکاری
game U سرگرمی شکار
game U بازی
game U تفریح کردن
game U کامپیوتر مخصوص
game U معیوب
game U چلاق
game U هرنوع ورزش بامقررات
game U سرگرمی دوربازی بازی کردن
game U شکار
game U سرحال
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game U مسابقه
game keep U قرق چی
game keep U شکاربان
i was very u. at that game U خیلی در ان بازی بد اوردم
game and game U یکدست ویکدست
game and game U یک بیک
game U شکار گرفته شده
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
the game is up U بازی باخت
the game is up U بازی تمام شد
game keep U پاسبان شکار
game U اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game U بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
the game is on U بازی دایر است
game U اهل حال
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
the better plan is to U بهتر این است که .....
plan U طرح کردن
K-plan U [طرحی به شکل اچ انگلیسی در خانه های سبک الیزابت]
E-plan U [طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
plan U طرح
plan U نقشه کف
plan U پیش بینی کردن
plan U طرح ریزی کردن
plan U نقشه کشیدن طرح ریختن
plan U خیال
plan U تدبیر اندیشه
plan U نقشه
plan U نقشه مسطحه برنگاره
plan U طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
plan U تدبیر
plan U برنامه ریزی کردن
plan U زبان برنامه نویسی سطح پایین
plan U پلان
plan U برنامه
plan U هامن
plan U طرح کشیدن یا ریختن
shell game U گردو بازی
shell game U قمار با گردو
skin game U قمار از روی تقلب
skin game U تقلب درقمار
skin game U فریبکاری
small game U پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
spanish game U بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
short game U ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
suspension of the game U تعویق و تاخیر بازی
team game U بازی گروهی
middle game U وسط بازی
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
perfect game U باحداکثر 003 امتیاز
perfect game U یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory U نظریه بازی
game theory U نظریه بازیها
game playing U playing computerizedgame
game theory U تئوری بازی
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
hard game U بازی دشوار
stoppage of the game U توقف بازی
italian game U بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
laws of the game U مقررات مسابقه
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
off hand game U بازی غیررسمی
off hand game U بازی جنبی
open game U بازی باز شطرنج
passing game U حمله با استفاده از پاس به جلو
long game U بازی با لزوم ضربههای طولانی
game point U امتیاز پایانی
three knights' game U بازی سه اسب
fair game U طعمهی حاضر و آماده
fair game U آماج روا
fair game U شکار قانونی
fair game U شکار مجاز
board game U بازی روی تخته
ball game U شرایط وضعیت
ball game U هماورد
ball game U مسابقه
fair game U دست انداختنی
fair game U مسخره کردنی
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
football game U بازی فوتبال
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
Do you know how to play this game ? U این بازی رابلد هستید ؟
parlour game U بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
game cartridge U محلورودیبازی
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
ball game U گوبازی
ball game U ورزش یا بازی با توپ
two pawns game U بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
to spoil ones game U نقشه یاکارکسیراخراب کردن
to play the game U رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to make game of U مسخره کردن ریشخند کردن
to make game of U دست انداختن
to kill game U شکارزدن
to game away one's money U درقمارپول ازدست دادن
to die game U مردانه جان دادن
two person game U بازی دو نفره در تئوری بازیها
zero sum game U بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
war game U بازی جنگ
war game U بازی جنگ کردن
war game U اجرای بازی جنگ
war game U مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game U جنگ ازمون
vienna game U بازی وینی شطرنج
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
a game of chess U یک مسابقه شطرنج
game of chance U بازی قمار
complete game U یک بازی کامل از طرف توپزن
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
game bag U خرجین شکاری
four handed game U بازی چهارنفره
game clock U ساعت ورزشگاه
game bird U پرنده موردنظر درشکار
game cock U خروس جنگی
game cycle U دوره بازی
video game U بازی دیدنی
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
game bird U یک امتیاز
game ball U توپ بازی
crampet game U بازی شطرنج
computer game U بازی کامپیوتری
closed game U بازی بسته
choose up game U بازی غیررسمی
centre game U بازی مرکزی
baseline game U بازی در انتهای زمین تنیس
arcade game U بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
four knight's game U بازی چهار اسب
adventure game U بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
game fish U ماهی مجاز برای صیادی
game fowl U نژاد خروس جنگی
game fowl U مرغ شکاری
power game U بازی قدرتی
game fish U ماهی موردنظر
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
game keeper U قرق چی
enter the game U وارد بازی شدن
game keeper U قرق چی میدان
game law U قانون شکار
exhibition game U بازی نمایشی به نفع خیریه
game management U شکارداری
game management U شکاربانی
big game U شکار حیوانات بزرگ
game fowl U خروس جنگی
contingency plan U طرح احتمالی
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
to suggest a plan U طرحی راپیشنهادکردن
development plan U طرح ارایش زمین
contingency plan U برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
contingency plan U طرح عملیات احتمالی
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
to pursue a plan U مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
strategic plan U نقشه جنگ
development plan U طرح گسترش
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
development plan U برنامه توسعه
test plan U طرح ازمایش
tentative plan U طرح ازمایشی
draft plan U پیش نویس برنامه
deck plan U افق پل کشتی
deck plan U صفحه پل کشتی
tactical plan U طرح عملیات نظامی
tactical plan U طرح عملیات تاکتیکی
detailed plan U برنامه تفصیلی
economic plan U برنامه اقتصادی
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
to plan a building U عمارتی راطرح ریزی کردن
colombo plan U طرح کلمبو
collection plan U طرح جمع اوری
collection plan U طرح جمع اوری اخبار
ground plan U نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
to foil a plan U نقش بر آب کردن نقشه ای
to foil a plan U عقیم گذاردن نقشه ای
to foil a plan U خنثی کردن نقشه ای
block-plan U نقشه اولیه ساختمان
butterfly plan U طرح پروانه ای
centralized plan U پلان مرکزی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com