English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 13 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fuss U هایهوی
fuss U سروصدا
fuss U نق نق زدن
fuss U اشوب
fuss U نزاع
fuss U هایهوکردن
fuss U ایراد گرفتن خرده گیری کردن
fuss U اعتراض کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Why all this fuss? U اینهمه قروفر برای چیه ؟
kick up a fuss <idiom> U به مشکل بر خوردن
raise a fuss <idiom> U قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
I sat down with no fuss or bother . U برای خودم قشنگ گرفتم نشستم
To cause confusion . To kick up a fuss (row). U شلوغی راه انداختن (شلوغ کردن )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com