Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
fitting
U
بموقع پرو لباس
fitting
U
جفت سازی
fitting
U
سوارکنی
fitting
U
قطعه اتصال
fitting
U
اتصالات
fitting
U
قطعه نصب شده روی وسیله
fitting
U
ابزارگان
fitting
U
قطعه اتصال پیوندیها
fitting
U
لوازم
fitting
U
رابط
fitting
U
جاسازی
fitting out
U
اماده کردن ناو
fitting out
U
حاضر کردن ناو
fitting
U
بمورد
fitting
U
بجا
fitting
U
اتصال
fitting
U
برازاندن
fitting
U
مناسب
fitting piece
U
بست
loose fitting
U
گشاد
fitting demension
U
بعد مناسب
fitting clearance
U
بازی مناسب
fitting allowance
U
فوق العاده مناسب
fitting joint
U
اتصال مناسب
fitting allowance
U
کاملا" اندازه
curve fitting
U
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
curve fitting
U
خم امایی
curve fitting
U
برازاندن منحنی
curve fitting
U
منحنی خوراندن
copy fitting
U
مطابقت کپی
fitting bolt
U
پیچ مناسب
fitting piece
U
تکه اتصالی
corner fitting
U
اتصالگوشهای
flared fitting
U
رابط قیفی شکل
close-fitting
U
قالب تن
ceiling fitting
U
چراغسقفی
compression fitting
U
اتصالاتفشرده
zerk fitting
U
گریس خور
pipe fitting
U
لوله کشی
close-fitting
U
چسباندن
close fitting
U
قالب تن
graphic fitting
U
خط کش ت شکل
close fitting
U
چسباندن
loose-fitting
U
گشاد
graphic fitting
U
خط کش طراحی
multiple light fitting
U
رابطچندلامپ
She likes loose - fitting dresses .
U
از لباس های گشاد خوشش نمی آید
light output ratio of a fitting
U
راندمان نوری
Clinging clothes. Tight-fitting dress.
U
لباس چسب تن
keep shop
U
دکانداری کردن
to keep shop
U
دکان داشتن
to keep shop
U
دکان داری کردن
shop around
<idiom>
U
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
shop
U
محل ساخت
shop
U
کارخانه
shop
U
کارگاه
shop
U
مغازه گردی کردن دکه
shop
U
خریدکردن
shop
U
فروشگاه
shop
U
کارگاه تعمیرگاه
shop
U
مغازه
shop
U
دکان
shop
U
کارخانه خرید کردن
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
tommy shop
U
دکان خواربارفروشی یانانوایی
tuck shop
U
مغازه قنادی
tuck shop
U
مغازه حلویات
shop supply
U
وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
union shop
U
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
welding shop
U
کارگاه جوشکاری
winding shop
U
کارگاه سیم پیچی
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
grocer's shop
U
بقالی
shop keeper
U
دکان دار
shop keeper
U
صاحب دکان
shop test
U
ازمایش کارگاهی
smith's shop
U
اهنگری
smith's shop
U
کارگاه اهنگری
shop supply
U
اماد تعمیرگاهی
shop lifting
U
دزدی از مغازه ها
shop lifter
U
دزد مشتری نما
shop lifter
U
دکان بر
food shop
U
بقالی
pawn shop
U
مغازهی کارگشایی و گروبرداری
antique shop
U
فروشگاه اشیاء عتیقه
betting shop
U
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
chip shop
U
مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
corner shop
U
مغازهکوچک
sex shop
U
فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
shop assistant
دستیار مغازه دار
shop floor
U
کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
to shut up a shop
U
مغازه ای را بستن
talk shop
<idiom>
U
درموردکار شخصی صحبت کردن
shop-soiled
U
آسیبدیدهوکثیف
shop steward
U
رئیس گروه
shop stewards
U
رئیس گروه
grocer's shop
U
خواربار فروشی
chemist's shop
U
داروخانه
food shop
U
خواربار فروشی
sweet shop
U
مغازهشیرینیوسیگارفروشی
shop fronts
U
ازاره نمای بنا
base shop
U
تعمیرگاه پادگانی
beauty shop
U
ارایشگاه
beauty shop
U
سالن ارایش وزیبایی
break into a shop
U
دکانی را زدن
coffee shop
U
قهوه خانه
coffee shop
U
رستوران
die shop
U
حدیده سازی
dram shop
U
جایگاه نوشابه فروشی
electroplating shop
U
کارگاه عملیات گالوانیزهای
field shop
U
کارگاه صحرایی
field shop
U
تعمیرگاه صحرایی
base shop
U
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
bucket shop
U
جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
closed shop
U
سیستم بسته
closed shop
U
با کارکردانحصاری
closed shop
U
موسسه کارشناسی
closed shop
U
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
tea shop
U
رستوران
tea shop
U
نهارخوری قهوه خانه
shop front
U
ازاره نمای بنا
acre shop
U
حق الارض
jumble shop
U
دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
lathe shop
U
تراشکاری
lathe shop
U
کارگاه تراشکاری
open shop
U
با کارکرد ازاد
pattern shop
U
کارگاه مدل سازی
print shop
U
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
pro shop
U
فروشگاه باشگاه حرفهای
railway shop
U
تعمیرگاه راه اهن
repair shop
U
workshop
repair shop
U
تعمیرگاه
shop boy
U
شاگرد دکان
shop boy
U
شاگرد
shop boy
U
پادو
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
shop girl
U
شاگرد دکان
open shop
U
سیستم باز
shop girl
U
شاگرد پادو
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
molding shop
U
کارگاه قالب گیری
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
cartwright's shop
U
دوچرخه سازی
nickel shop
U
ساچمه نیکلی
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
milling shop
U
کارگاه فرزکاری
hand molding shop
U
قالبریزی دستی
shop or work drawing
U
نقشه در حین انجام کار
machine shop tool
U
ابزار ماشینی
ingot dressing shop
U
پرعیار کردن شمش
fish and chip shop
U
جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
mobile repair shop
U
تعمیرگاه سیار
plate molding shop
U
مدلسازی
automatic turning shop
U
کارگاه تراشکاری
loam molding shop
U
قالب گیری ماسهای
bull in a china shop
<idiom>
U
کسی که همه چیزرا به هم میریزد
The goods in this shop could not be flogged.
U
اجناس این مغازه باد کرده
This shop deals in goods of all sorts .
U
دراین مغازه همه چیز معامله می شود
I walked past the shop ( store ) .
U
از جلوی فروشگاه گذشتم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com