English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expansion rate U اهنگ انبساط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
expansion U خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
expansion U مین میکند
expansion U فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
expansion U تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
expansion U اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
expansion U افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
expansion U گسترش توسعه
expansion U انبساط بسط
expansion U گسترش
expansion U شکوفائی
expansion U گسترش انبساط
expansion U انبساط
expansion U بسط
expansion U توسعه
expansion U وسعت
expansion U واتنش
expansion U افزایش
expansion U توسعه گسترش دادن کشیدن
expansion joint U اتصال چند قسمتی
expansion interface U حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
expansion joint U درز انبساط
expansion joint U درز گسترش درز گشایش
expansion joint U درز وارفت
expansion joint U درز انبساطی
expansion loop U خم انبساط
expansion of universe U انبساط جهان
expansion orbit U مدار نشان
expansion path U مسیر گسترش
expansion path U مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
expansion point U درز انبساط
expansion rule U قاعده بسط
expansion scab U ریشه
expansion slot U شکاف گسترشی
expansion interface U تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
expansion heat U گرمای واتنش
expansion heat U حرارت انبساط
binomial expansion U بسط دو جملهای
coefficient of expansion U ضریب انبساط
coefficient of expansion U ضریب گستردگی
credit expansion U گسترش اعتبار
cubical expansion U انبساط حجمی
macro expansion U بسط درشت دستور
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
expansion board U برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
expansion bolt U پیچ واشو
expansion bus U گذر گسترشی
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
expansion coefficient U ضریب انبساط
bank expansion U گسترش بانکی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
path of expansion U مسیر توسعه
path of expansion U مسیر گسترش
polynomial expansion U بست چندجملهای
thermal expansion U انبساط حرارتی
vertical expansion U گسترش عمودی
expansion chamber U دریچهانبساط
expansion connector U صفحهاتصال
expansion diaphragm U دیاگرام انبساط
expansion space U فضایانبساط
expansion tank U مخزنانبساط
Taylor expansion U بسط تیلور [ریاضی]
expansion table U میز کشابی
monetary expansion U توسعه پولی
monetary expansion U افزایش پول
heat expansion U انبساط حرارت
expansion table U میز کشویی
expansion team U تیم تازه وارد به لیگ
expansion theorem U قضیه بسطی
expansion unit U وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
free expansion U انبساط ازاد
laplace expansion U بسط لاپلاس
automatic volume expansion U گسترش خودکار صدا
characteristic expansion time U زمان شاخص انبساط
multipe expansion of credit U استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
thermal coefficient of expansion U ضریب انبساط حرارتی
coefficient of thermal expansion U ضریب انبساط حرارتی
taylor series expansion U بسط سری تیلور
rate of changes U نرخ تغییرات
at any rate U درهر صورت
at that rate U در این صورت
at the rate of U از قرار
first rate U نخستین درجه
through rate U نرخ حمل سراسری
through rate U نرخ کامل
rate U نرخ [درصد]
to rate up U بیمه زیاد گرفتن از
first rate U درجه اول
first rate U عالی
at any rate U در هر حال
rate U پایه
rate U تندی سرعت عوارض
rate U اهنگ
rate U اندازه نسبت
rate U قرار
rate U نسبت
rate U مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rate U ارزیابی کردن
rate U سنجیدن
rate U بها
second-rate U جنس پست
rate U درجه
rate U سرعت حرکت
rate U اهنگ حرکت
rate U نواخت
rate U میزان مهارت شدت تغییرات
rate U سرعت کار
second-rate U وسط
second-rate U درجه دو
rate U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate U مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rate U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
second rate U درجه دو
second rate U وسط
second rate U جنس پست
third-rate U درجه سوم
rate U نرخ بستن بر بها گذاشتن بر
first-rate U ممتاز
first-rate U درجه اول بسیار خوب
rate U درچند
rate U بر اوردکردن
rate U نرخ
third rate U درجه سه
rate U شمردن
rate U سرعت ارزیابی کردن
third-rate U پست
third-rate U درجه سه
third rate U درجه سوم
rate U درصد
rate U سرعت
rate U روش طرز
first-rate U عالی
third rate U پست
rate U درجه بندی کردن
rate U منوال
rate U میزان
official rate U نرخ رسمی
net rate U نرخ خالص
paging rate U سرعت صفحه بندی
output rate U نرخ تولید
participation rate U نرخ مشارکت
poor rate U زکوه
rate gyro U ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد
rate equation U معادله سرعت
rate discrimination U تبعیض نرخ
railway rate U مالیات راه اهن
railway rate U نرخ راه اهن
purchase rate U نرخ خرید
procurement rate U نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
prime rate U نرخ بهره پایه
prime rate U نرخ پایه
poor rate U زکات
rate constant U ثابت سرعت
poor rate U مالیات برای نگاهداری بی نوایان
mortality rate U میزان مرگ و میر
cyclic rate U نواخت تیر در دقیقه
literacy rate U نرخ باسوادی
rate of learning U سرعت یادگیری
learning rate U سرعت یادگیری
lapse rate U اهنگ کاهش
lapse rate U میزان افت
lag rate U نسبت کسری نیروی انسانی
lag rate U میزان کسری پرسنل
isodose rate U خط نقاط متحدالدوز
interest rate U نرخ بهره
mortality rate U نرخ مرگ و میر
freight rate U نرخ حمل قیمت حمل
freight rate U نرخ هزینه حمل
growth rate U نرخ رشد
i rate him among poet U من او را در زمره شعرامیدانم
heart rate U ضربان قلب
incidence rate U نواخت تصادفات
incidence rate U میزان حوادث و تصادفات
infiltration rate U میزان
inflation rate U نرخ تورم
isodose rate U خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
rate joystick U سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
unemployment rate U نرخ بیکاری
running rate U اهنگ پاسخ
sampling rate U نرخ نمونه برداری
signaling rate U میزان سیگنال دهی
slewing rate U نرخ عبور یک کاغذ سفید ازمیان چاپگر
spot rate U نرخ فروش نقدی
standard rate U نرخ استاندارد
starting rate U خرج پر کردن
response rate U سرعت پاسخ
reproduction rate U نرخ تولید مثل
regression rate U سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
rate of wage U نرخ دستمزد
rate of yield U نرخ بازدهی
rate of yield U نرخ بهره موثر
reading rate U سرعت خواندن
recharge rate U میزان نفوذ اب به سفره درتغذیه مصنوعی
rediscount rate U نرخ تنزیل مجدد
rediscount rate U نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
refresh rate U تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
strain rate U میزان تغییر شکل
rate of deformation U سرعت تغییر شکل
survival rate U میزان ماندگاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com