English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dual sensation U احساس دوگانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sensation U احساس
sensation U فاهر
sensation U تاثیر
sensation U شور
sensation U حس
referred sensation U احساس جابه جا شده
subjective sensation U احساس غیرعینی
tendon sensation U حس وتری
vacular sensation U حس عروقی
sensation of hunger U احساس گرسنگی
to create a sensation <idiom> U گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
traction sensation U احساس کشیدگی پوست
The news caused a sensation. U خبر مثل توپ صدا کرد
dual U دوگانه
dual U استفاده ازیک جفت
dual U استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
dual U دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
dual U حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
dual U سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
dual U دو لیست موازی جدا از اطلاعات
dual U دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
dual U دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
dual U در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
dual U دوتایی
dual U دولا
dual U دوجنبهای همزاد
dual U دو واحدی
dual U دوتائی
dual U سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
dual U صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
dual meet U مسابقههای تیمی
dual agent U عامل اطلاعاتی دو جانبه
dual morality U دوگانگی اخلاقی
dual magneto U مگنت دو برقی
dual nationality U تابعیت مضاعف
dual operation U عمل همزاد
dual personality U شخصیت دوگانه
dual processors U پردازندههای دوگانه
dual tire U لاستیک دوبل
the dual number U تثنیه
dual granulation U باروت دو حبهای
dual seat U زینموتور
dual lane U راه دو خطه
dual lane U راه دو طرفه
dual density U تراکم مضاعف
dual compressor U کمپرسور دوتایی
dual carriage way U شاهراه دو طرفه
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
dual crank U میل لنگ دوبل
dual agent U عامل دو جانبه
dual carriageways U شوسه دوگانه
dual carriageways U راه ارابه رو دو خطی
dual carriageway U شوسه دوگانه
dual ignition U احتراق دو برقی
dual carriageway U راه ارابه رو دو خطی
dual impression U برداشت دوگانه
dual magneto U مگنتوی دوتایی
dual indicator U نشاندهنده دوتایی
dual intensity U تاکید علائم خاص
dual capacitor U خازن دوبل
dual carriageway road U راه با دو شوسه جدا
dual in line package U بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
dual labor market U بازار کار دوگانه
dual carriageway road U راه بادو جاده
dual channel controller U کنترل کننده دو کاناله
dual swivel mirror U آینهبازشو
dual ignition system U سیستم احتراق دوتایی
dual disk drive U گرداننده دیسک دوگانه
dual port ram U حافظه تسهیم شده
dual price system U نظام دو قیمتی
dual purpose gun U توپ دو کاره
dual sex therapy U درمان دو جنسیتی
dual tone horn U بوق با دو صدا
dual y axis graph U نمودار با دو محور y
dual sided disk drives U گردانندههای دیسک دو طرفه
dual channel sound system U کانال صوتی دوگانه
dual channel television sound system U کانال صوتی دوگانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com