English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
drop press U پتک خودکار اهنگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
drop forging press U پرس اهنگری حدیدهای
Other Matches
Drop by drop . I n drops. U قطره قطره
press U فشاراوردن
to press up U سوی بالافشار دادن
press U عصاره گرفتن
press U فشردن
press U له کردن
press U قفسه
press U فشار دادن با انگشتان
press-up U از حالت زاویه به بالانس کشیدن
press up U از حالت زاویه به بالانس کشیدن
in the press U تحت طبع
in the press U زیر چاپ
to press up U با فشار بالابردن
press U فشار دادن
press U مطبوعات
press U ازدحام کردن اتوزدن
press U فشردن زور دادن
press U وارداوردن
press U مطبوعات جراید
press U مطبعه
press U ماشین چاپ
press U جمعیت
press U ازدحام
press U فشار
press U دستگاه پرس
press U چاپ فشار
press U قاب راکت تنیس
press U تاکتیک دفاعی فشرده
press U دستگاه فشار
press U عامل موثر
press U فشار روی دفاع
press U ماشین فشار
press U دادن
press U بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
press U چاپ
to press the button U دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
to press for an answer U با صرار یا فشار پاسخ خواستن
to send to the press U برای چاپ فرستادن
to press back U با فشار عقب بردن
treadle press U ماشین چاپ پایی
to press against any thing U بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
tiger press U حرکت از بالانس ساق دست به روی کف دست
sewing press U ماشین کتابدوزی
freedom of the press U ازادی نگارش
freedom of the press U ازادی مطبوعات
solids press down U دج ها سوی پایین فشار می اورند
forging press U پرس چکش کاری
folding press U پرس خم کاری
filter press U صافی فشاری
solids press down U اجسام جامد سوی
extrusion press U اشترانق پرسه
wine press U چرخشت
To press ones luck . U لگد به بخت خود زدن
straightening press U پرس مستقیم کنی
to press charges against someone U ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
in the press conference U در مصاحبه مطبوعاتی
yellow press U مطبوعات جنجالی
to press ahead with U با زور ادامه دادن
mechanical press U پرس
stop press U خبریابخشیکهپسازچاپسایرقسمتهایروزنامهچاپشود
press officer U سخنگوییکارگانیاموسسه
garlic press U سیرخودکن
lithographic press U چاپزغالی
pollen press U فشارگرده
press bar U دستهفشار
press chamber U حفرهفشار
press wheel U چرخفشار
press corps U گروهیازخبرنگارانکهباهمکارمیکنند
press cutting برش دهنده فشاری
drill press U دستگاه مته
press agent U مامور اگهی و تبلیغ
need press theory U نظریه نیاز- فشار
moulding press U منگنه
press casting U ریخته گری فشاری
power press U پرس
press fit U پرس شده
press gallery U جای ویژه مخبرین جراید درمجلس
press gallery U لژ نمایندگان مطبوعات
liberty of the press U ازادی مطبوعات
press cast U ریختن تحت فشار
oil press U چرخ روغن گیری
oil press U دستگاه عصاری
press attache U وابسته مطبوعاتی
press bed U بخش زیرین پرس
press board U مقوای فشرده
pneumatic press U پرس بادی
plate press U پرس صفحه باتری
percussion press U پرس ضربهای
press brake U پرس خمشی
press campaign U مبارزه مطبوعاتی
letter press U نوشته وابسته به عکسها
letter press U مواد چاپی
press hot U فشردن گرم
hot press U مهره کشیدن
hot press U جلادادن
hot press U برق انداختن
hot press U اهار زدن
punch press U پرس منگنه
punching press U پرس سوراخ کننده
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
screw press U قید
hot press U منگنه ماشین اهار
hot press U مهره
hot press U پرس کردن گرم
press key تکمه فشاری
legg press U تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
press law U قانون مطبوعات
press mark U علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
press part U بخش فشرده
press vice U منگنه
hydrostatic press U منگنه ابی
hydraulic press U پرس هیدرولیکی
screw press U منگنه
copying press U منگنه سوادبرداری
bench press U پرس میزی
press box U لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press-ups U از حالت زاویه به بالانس کشیدن
die press U فشردن
briquetting press U پرس متعادل یا بالینگ پرس
printing press U ماشین چاپ
c frame press U پرس با قالب "سی " شکل
cabbaging press U پرس هیدرولیک
etching press U ماشینچاپقلمزن
press report U گزارش خبری
cutting press پرس قطع کننده [مهندسی]
clean and press U حرکت پرس وزنه برداری
clothes press U گنجه جا رختی
crank press U پرس کششی اهرم
press boxes U لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
baling press U پرس متعادل
press releases U مطلب مطبوعاتی
press release U مطلب مطبوعاتی
press-ganging U دسته مامور جلب مشمولین
press-gangs U دسته مامور جلب مشمولین
press conference U مصاحبه مطبوعاتی
press conferences U مصاحبه مطبوعاتی
drawing press U پرس کششی
drill press U متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
gutter press U نگارش هایامطبوعات پست
press-ganged U دسته مامور جلب مشمولین
press gang U دسته مامور جلب مشمولین
baling press U بالینگ پرس
press gangs U دسته مامور جلب مشمولین
press-gang U دسته مامور جلب مشمولین
air operated press U پرس بادی پنوماتیکی
beam bending press U پرس خم کننده میله
pressing: standing press U پایهفشار
hand screw press U پرس پیحی دستی
the press of modern life U فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
concrete tile press U پرس صفحهای بتن
rotating table press U پرس مدور
press of sail or canvas U بادبان بفراخور باد
to correct yhe press U چیز چاپ شده غلط گیری کردن
press of sail or canvas U ان مقداربادبان که باد اجازه دهد
dial feed press U پرس میزی گردان
stretch press die U قالب انبساطی
i gave it a slight press U انرا کمی فشار دادم
column screw press U پرس پیچی ستونی
press campaingn or stunt U مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
die stamping press U پرس حدیده
die stamping press U پرس قالب گیری حدیدهای
press copy book U دفتر کپیه
press (push) one's luck <idiom> U به شانس بستگی داد
gap frame press U پرس "سی " شکل
dial feed press U پرس رولور
power press extrusion U طریقه اشترانق پرس
drill press vise U گیره ماشینی
double accentric press U پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
multi stage press U پرس چند طبقه
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
Press the elevator button. U تکمه آسانسور رافشار بدهید
double action press U پرس دو واکنشی
four column friction screw press U پرس اصطکاکی چهار ستونی
double action drawing press U پرس کششی دوکاره
vincent friction screw press U پرس وینسنت
drop U رهاکردن
drop U افت سقوط
drop U انداختن قطع مراوده
drop U افتادن چکیدن
drop U از قلم انداختن
drop U اب نبات
drop U نقل
drop U چکه
drop U قطره
drop U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop U ژیگ
drop U افت
drop U یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U پشت سر گذاشتن حریف دو
drop U بار
drop U چکه سقوط
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop U جاگذاشتن حریف
drop U قطره سقوط کردن کم کنید
ir drop U افت ای ار
drop-out U ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-out U ترک کننده
drop U سقوط
drop-out U افت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com