English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
device independence U مستقل از دستگاه
device independence U استقلال دستگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
independence U استقلال
independence U جدا بودن
independence U بی نیازی ازدیگران
independence U ازادی
linear independence U استقلال خطی [ریاضی]
algorithmic independence U استقلال الگوریتمی
Independence Day U روز استقلال
test of independence U ازمون ناوابستگی
economic independence U استقلال اقتصادی
platform independence U استقلال پایهای
proclamation of independence U اعلان استقلال
data independence U ناوابستگی داده ها
data independence U استقلال داده ها
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U ماشین یا وسیله کارا
device U دستگاه
device U لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
v , device U ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device name U نام دستگاه
I/O device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U شیوه
device U اپارات
device U فزاره
device U ضامن
device U چاشنی
device U اختراع
device U خارضامن
device U عامل
device U وسیله
device U ابزار
device U اسباب
device U شعار دستگاه
device U تمهید
device U تجهیزات
device U دستگاه اسباب وسیله
device U الت
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U وسیله جانبی
device U مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device U PRN برای پورت چاپگر
device U حیله
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
point device U بسیار درست
point device U کاملا راست
point device U بی عیب
output device U دستگاه خروجی
pointing device U وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device U دستگاه اشاره گر
pressure device U ماسوره فشاری
pressure device U عامل فشاری مین
picking device U دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
peripheral device U دستگاه جنبی
input device U دستگاه ورودی
logic device U دستگاه منطقی
mapping device U دستگاه نگاشت
illuminating device U تجهیزات روشنایی
MCI device U وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
microcoding device U دستگاه ریزبرنامه نویسی
nonohmic device U دستگاه غیر اهمی
overcurrent device U دستگاه حفافت
overload device U فیوز گرمایی
passive device U دستگاه منفعل
pull device U ماسوره کشش مین
pull device U عامل کششی
synchronous device U دستگاه همگام
synchronous device U دستگاه همزمان
fastening device U پوچگیره
locking device U ابزار
warning device U وسیلههشدار
timing device U وسیله
timing device U ساعتی
So dont try to device yourself . U سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone . U کسی را گول زدن
physical device U ابزار مادی
military device U اسباب ارتشی
symbolic device U دستگاه سمبلیک
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
safety device U دستگاه ضامن
safety device U ضامن
safety device U خارضامن
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
send only device U دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device U دستگاه ترتیبی
sighting device U وسیله نشانه روی
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device U دستگاه انبارش
storage device U دستگاه ذخیره
storage device U دستگاه ذخیره سازی
storage device U انباره
storage device U دستگاه انباره
lifting device U ابزار بالا بر
active device U دستگاه فعال
bistable device U دستگاه دوپایا
analog device U دستگاه انالوگ
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
clamping device U وسایل قید و بست
combination device U ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
communication device U دستگاه ارتباطی
electroreceptive device U وسیله برقی
bending device U کج گیر
dedicated device U دستگاه اختصاصی
device cluster U گروه دستگاه
device code U کد دستگاه
device dependent U وابسته به دستگاه
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U محرک دستگاه
binary device U دستگاه دو حالته
audio device U دستگاه سمعی
active device U دستگاه کنشی
analog device U دستگاه قیاسی
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
antifriction device U وسیله ضد اصطکاک
antifriction device U مکانیسم ضد اصطکاک
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
antirecovery device U ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antisweep device U ضامن ضد مین روبی
antisweep device U ضامن ضد جمع اوری مین
antiwatching device U ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
asynchronous device U دستگاه ناهمگام
asynchronous device U دستگاه غیرهمزمان
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
firing device U ماسوره
drawing device U دستگاه ترسیمه
discrete device U دستگاه گسسته
device number U شماره دستگاه
dressing device U دستگاه مستقیم کنی
gripping device U متعلقات گیره و بست
firing device U ماسوره مین
firing device U عامل منفجرکننده
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
device handler U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device status U وضعیت دستگاه
ignition device U وسیله احتراق
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device flag U پرچم دستگاه
display device U دستگاه نمایش
acoustic resonance device U دستگاه همنوایی صوتی
metal detection device U دستگاه فلزیاب
high lift device U وسایل برای زیاد
head cleaning device U وسیله هد پاک کن
unit record device U دستگاه ضبط واحد
mass storage device U دستگاه تل انبارش
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
graphic input device U دستگاه ورودی گرافیکی
firing pull device U ماسوره کششی مین
metal detecting device U دستگاه فلزیاب
output [of a circuit or device] U خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
ingot conveying device U تجهیزات انتقال شمش
safety locking device U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
charge coupled device U حافظه با اطلاعات چرخان
input output device U دستگاه ورودی و خروجی
installable device driver U درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
input/output device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
mass storage device U دستگاه انبوه ذخیره
audio response device U دستگاه جواب دهنده سمعی
firing pressure device U ماسوره فشاری مین
control panel device U ابزار تابلوی کنترل
solid state device U دستگاه حالت جامد
current consuming device U وسیله برقی
graphic output device U دستگاه خروجی گرافیکی
sequential storage device U دستگاه انباره ترتیبی
data entry device U دستگاه داده دهی
sequential access device U دستگاه با دستیابی ترتیبی
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
data storage device U دستگاه ذخیره داده
secondary storage device U دستگاه حافظه ثانوی
charge coupled device U اسباب تزویج علامت
charge coupled device U دستگاه توام با بار
charge coupled device U دستگاه بار جفت شده
optical recognition device U دستگاه تشخیص نوری
slat tilt device U وسیلهسرازیریمیله
peripheral device port U قسمتاصلیتنظیماتمحیط
automatic steering device U سکان خودکار
data preparation device U دستگاه اماده سازی داده
coupling guide device U دستگاهحافظاتصال
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
air navigation device U دستگاههدایتهوایی
voice operated device U دستگاه با کار افت صدایی
time delay device U دستگاه تاخیردار
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
pipe bending device U لوله خمکن
improvised explosive device [IED] U بمب دست ساز
industrial data collection device U دستگاه صنعتی جمع اوری داده
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com