English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on demand U عندالمطالبه
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
on demand U بنا به تقاضا
demand U تقاضا برای انجام چیزی
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
to be in demand U طالب داشتن
to be in demand U خریدارداشتن مطلوب بودن
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand U نیاز
demand U احتیاج
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand U انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand U مطالبه
demand U درخواست کردن
demand U تقاضا کردن
demand U مطالبه تقاضا کردن
demand U نیاز احتیاج
demand U درخواست
demand U خواست
demand U تقاضا
demand U خواستارشدن
demand U درخواست مطالبه
demand U تقاضای خرید کالا
demand U طلب
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand U تقاضا کردن تقاضا
demand U نیاز
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand U مطالبه کردن
inelastic demand U تقاضای بی کشش
maximum demand U تقاضای بیشینه
market demand U تقاضای بازار
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
joint demand U تقاضای مشترک
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
law of demand U قانون تقاضا
energy demand U مطالبه انرژی
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
final demand U تقاضای نهائی
factor demand U تقاضای عوامل
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
elastic demand U تقاضای با کشش
elastic demand U تقاضای کشش دار
elastic demand U حساس
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
elasticity of demand U کشش تقاضا
excess demand U تقاضای بیش از حد
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
excess demand U درخواست مازاد
excess demand U فزونی تقاضا
maximum demand U پیک بار
maximum demand U بار پیک
maximum demand U بار حداکثر
to meet a demand U تقاضایی را براوردن
total demand U تقاضای کل
effective demand U تقاضای موثر
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
To demand ones right. To get ones due. U حق کسی را خواستن ( گرفتن )
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
to make a demand on somebody U مطالبه کردن از کسی
information on demand U اطلاعات با تقاضا
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
national demand U تقاضای ملی
offer and demand U عرضه و تقاضا
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
peak demand U حداکثر تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
quantity of demand U مقدار تقاضا
replacement demand U نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
supply and demand U عرضه و تقاضا
aggregate demand U تقاضای کل
demand factor U ضریب تقاضا
demand factors U عوامل تقاضا
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand for money U تقاضا برای پول
money demand U تقاضا برای پول
demand forecast U پیش بینی تقاضا
demand frequency U نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand function U تابع تقاضا
demand management U مدیریت تقاضا
demand meter U تقاضاسنج
demand note U مطالبه نامه
demand note U سفته
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand elasticity U کشش تقاضا
demand deposit U سپرده جاری
change in demand U تغییر تقاضا
complementary demand U تقاضای مکمل
complementary demand U تقاضای تکمیلی
composite demand U تقاضای مرکب
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
demand for payment U تقاضای پرداخت
demand accommodation U تعدیل درخواستها
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand code U رمز درخواست
demand code U شماره رمزبرگ درخواست
demand curve U منحنی تقاضا
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand deposit U سپرده دیداری
demand note U چک تمسک
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
derived demand U تقاضای مشتق شده
demand surface U میزان تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
demand processing U پردازش بر اساس نیاز
demand side U طرف تقاضا
demand side U ستون تقاضا
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand shift U تغییر تقاضا
demand satisfaction U تحویل درخواستها
demand shift U انتقال تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
demand shift U جابجائی تقاضا
demand pattern U الگوی تقاضا
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
demand paging U صفحه بندی تقاضا
demand paging U صفحه بندی مورد نیاز
demand paging U در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand satisfaction U تحویل اماد مورد نیاز
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
cross elasticity of demand U = Eab
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
pressure demand regulator U رگولاتورتنظیمفشار
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
transaction demand for money U تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
biological oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
arc elasticity of demand U = Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
arc elasticity of demand U *
cross elasticity of demand U *
arc elasticity of demand U /
by popular [demand] request U درخواست توده پسند
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
individual demand schedule U صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
market demand schedule U صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
maximum power demand U مصرف حداکثر
maximum demand pointer U عقربه مصرف حداکثر
maximum demand meter U حداکثر مقدار سنج
maximum demand indicator U کنتور بار پیک
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
maximum demand meter U تقاضاسنج
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
precautionary demand for money U تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
income elasticity of demand U کشش
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com