English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
controlled effects U اثرات کنترل شده
controlled effects U جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
by-effects U اثرهای جانبی
after-effects U اثر ثانوی
after-effects U تاثیر بعدی
by-effects U آثار جانبی
effects U عوامل
growth effects U اثار رشد
thermal effects U اثرات حرارتی
differential effects U اثرتغییر شرایط استاندارد روی سهمی گلوله
relativistic effects U اثار نسبیتی
special effects U جلوههای ویژه
special effects U تروکاژ
spread effects U اثرات پراکندگی
spread effects U اثرات نشر
spillover effects U اثرات خارجی
social effects U سودهای اجتماعی
side effects U اثرات فرعی
range effects U اثرات برد
side effects U اثرات جنبی
secondary effects U اثرات ثانوی
range effects U اثرات بردی
desired effects U اثرات مورد نظر
personal effects U لوازم شخصی
side-effects U اثر فرعی
side-effects U اثر جانبی
side-effects U اثرجانبی نتیجه جانبی
side-effects U واکنش ثانوی
side-effects U اثر زیان اور
secondary effects U آثار جانبی
side effects U آثار جانبی
sound effects U عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
sound effects U صدا سازی
side-effects U نتیجه جانبی
spillover effects U آثار جانبی
secondary effects U اثرهای جانبی
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
side effects U اثرهای جانبی
spillover effects U اثرهای جانبی
linkage effects U اثرات زنجیری
chain effects U اثرات زنجیری
controlled U مهار شده
self controlled U خوددار
self-controlled U خوددار
controlled U کنترل شده
controlled atmosphere U اتمسفر کنترل شده
controlled atmosphere U جو واپاده
controlled atmosphere U هواسپهر واپاده
controlled burning U اتش زنی کنترل شده
controlled burning U اتش زنی واپاده
controlled company U شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
controlled economy U اقتصاد تحت کنترل
controlled economy U اقتصادارشادی
controlled atmosphere U گاز محافظ
controlled area U منطقه کنترل شده
radio-controlled U وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
close controlled U همکاری نزدیک
close controlled U رهگیری بروش کنترل نزدیک
controlled variable U متغیر کنترل شده
controlled airspace U فضای هوایی کنترل شده
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
controlled area U منطقه ممنوعه
controlled rectifier U یکسوکننده تنظیم پذیر
remote-controlled U دستگاهکنترلازراهدور
controlled environment U محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
controlled exercise U مانور کنترل شده
controlled reprisal U انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
controlled mosaic U موزاییک تنظیم شده
controlled port U بندرکنترل شده
controlled port U بندر نظامی کنترل شده
controlled pattern U بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
controlled war U جنگ محدود
controlled war U جنگ پیش تنظیم
controlled mosaic U موزاییک کنترل شده
controlled inventory U موادکنترل شده اقلام بررسی شده
display controlled U نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
controlled passing U عبور کنترل شده
controlled passing U عبور ومرور کنترل شده
controlled exercise U تمرین کنترل شده
controlled interception U رهگیری کنترل شده
controlled inventory U اقلام ذخیره کنترل شده
controlled sampling U نمونه گیری کنترل شده
digital video special effects U نمایشمخصوصعددیعوامل
digital video effects monitor U صفحهنمایشدیجیتالی
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
controlled access road U راه با ورودی محدود
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
silicon controlled restifier U یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی
solenoid controlled valve U سوپاپ الکترومغناطیسی
automatically-controlled door U درکنترلخودکار
remote-controlled points U نقطهکنترلازراهدور
controlled thermonuclear reaction U جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
controlled stick steering U دسته دنده خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
raven's controlled projection test U ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions U این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com