Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contents identification board
U
تختهیشناساییمحتویات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contents
U
مدلول
contents
U
مضمون
contents
U
مندرجات
contents
U
محتوی
contents
U
محتویات
contents
U
مفاد
contents
U
کلمات یک نامه
contents
U
محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
contents
U
لیست موضوعات در یک فایل
contents directory
U
فهرست محتویات
contents of a document
U
مندرجات سند
contents note
U
فهرست محتوای بسته بندی
contents of a vessel
U
دارایی یامحتویات فرف مظروف
identification
U
بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
identification
U
تطبیق تمیز
identification
U
تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification
U
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
identification
U
شناسایی
identification
U
تعیین هویت
identification
U
همانندسازی
identification
U
شناختن شناسایی کردن
identification
U
تشخیص تشخیص دادن
identification
U
احراز هویت
identification
U
تشخیص هویت
identification
U
معرف
identification signs
U
علائم تشخیص
file identification
U
هویت پرونده
identification tag
U
پلاک هویت
identification tag
U
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
identification test
U
ازمون شناسایی
identification zone
U
منطقه تشخیص هدف
identification zone
U
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
problem identification
U
بازشناسی مشکل
problem identification
U
شناسایی مسئله
identification problem
U
مسئله شناسائی
identification problem
U
مسئله تعیین هویت
identification of supplies
U
تشخیص هویت کالا
visual identification
U
شناسایی بصری
group identification
U
همانند سازی گروهی
identification markings
U
علایم شناسایی
identification card
U
کارت شناسایی
identification character
U
علامت مشخصه
identification code
U
رمز معرف یکان
identification code
U
کدشناسایی یکان
identification division
U
یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
identification number
U
حرف مشخصه
visual identification
U
تشخیص بصری
identification document
U
شناسنامه
identification document
U
کارت شناسایی
personal identification number
U
شماره شناسایی شخصی
technical identification band
U
نوارمشخصههایتکنیکی
identification of friend from foe
U
دستگاه تشخیص
ammunition identification code
U
کد شناسایی مهمات
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
board
U
پانسیون شدن
board
U
منزل کردن
board
U
هیات
board
U
هیئت ژوری
by the board
U
از طرف پهلوی ناو
to board out
U
بیرون ازخانه خود غذاخوردن
To get on board.
U
سوار کشتی شدن
board
U
هیئت کمیسیون
board
U
غذای روی میز
board
U
کمیته تخته کار صفحه چارت
board
U
تخته پوش کردن
board
U
سوارشدن بکنارکشتی امدن
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
go by the board
U
از ناو پرت شدن
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
with whom do you board
U
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
i got it over board
U
انرادرکشتی اوردم
i/o board
U
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
board
U
تخته
board
U
تابلو
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board
U
میز غذا
board
U
اغذیه
board
U
میزشوریادادگاه
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
to go on board
U
سوارکشتی شدن
board
U
تخته حاوی نقشه
board
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
U
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
across the board
یکسره
board
U
سوار
board
U
شدن
board
U
صفحه مدار
across the board
U
شامل تمام طبقات
board
U
برد
board
U
تابلوی امتیازات
board
U
صفحه یامیز شطرنج
over the board
U
بازی شطرنج حضوری
across the board
U
سرجمع
board
U
سکوی شیرجه
board
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
U
جلد کردن تخته
board
U
روکش کردن
board
U
مقوا
above board
به طور آشکار
board
U
کشتی
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
above board
U
بی حیله
side board
U
میز دم دستی
on board regulation
U
تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
shoe board
U
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
particle board
U
نوتخته
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
string board
U
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
straw board
U
مقوای ضخیم
story board
U
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
status board
U
تابلو وضعیت
status board
U
تابلوی نشان دهنده وضعیت
status board
U
تابلوی وضعیت
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
spring board
U
تخته شیرجه
splash board
U
سپر پاشنه قایق
sliding board
U
سراشیبی
sliding board
U
سرسره
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
sea board
U
کناره دریا
side board
U
میز قفسه دار
side board
U
میز کناری
side board
U
میز پا دیواری
shoulder board
U
پیش فنگ
selection board
U
هیات گزینش
seguin board
U
تخته سگن
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range board
U
میز تنظیم مسافت
ouija board
U
لوح احضار
programmer board
U
برد برنامه ریز
panel board
U
تابلوی برق
particle board
U
تخته خرده چوب
paste board
U
مقوا
populated board
U
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
plotting board
U
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
plotting board
U
پلاتینگ برد
paste board
U
کارت
playing the board
U
بازی فی نفسه
playing the board
U
بازی بر صفحه
reserve on board
U
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
runing board
U
رکاب
sea board
U
خط ساحلی
on board spares
U
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
open board
U
صحنه خلوت شطرنج
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
press board
U
مقوای فشرده
pack board
U
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
sea board
U
دریاکنار
sea board
U
کناردریا
paddle board
U
تخته شنا
scale board
U
تخته نازک
scaffold board
U
تخته زیر پا
scaffold board
U
تخته چوب بست
running board
U
تخته رکاب اتومبیل
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
half board
U
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
ironing board
U
میزاتو
sandwich board
U
آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
To board a plane.
U
سوار هواپیما شدن
To sweep the board .
U
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
for full board
U
برای تمام پانسیون
for half board
U
برای نیم پانسیون
for half board
U
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
full board
U
هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board
U
آبچکانفرفشوئی
placard board
U
تختهپلاکارد
pressing board
U
تختهفشرده
route board
U
تختهتعیینمسیر
skirting board
U
تختهپارچهای
tote board
U
تختهحملونقل
board and lodging
U
غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
board meeting
U
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
chopping board
U
تختهسبزیو گوشت
for full board
U
برای تختخواب و تمام وعده های غذا
to board a flight
U
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
barge-board
U
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
clap-board
U
[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
eaves-board
U
لب بام
board and lodging
U
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
governing board
U
کمیته حاکمه
managing board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
management board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board of management
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board of managers
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
louvre-board
U
سکویروزنهدار
lighting board
U
تختهروشنایی
three ply board
U
تخته سه لا
tilting board
U
صفحه کج شونده
to fall over board
U
ازکشتی پرت شدن
top board
U
میز نخست شطرنج
tread board
U
کف پله
unpopulated board
U
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
valley board
U
اب رو درهای
wall board
U
تخته برای چوبکاری دیوار
thin board
U
لا
terminal board
U
تخته ترمینال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com