English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
commitment value U ارزش استفاده از یک نیرو دررزم
commitment value U ارزش رزمی یک یکان در درگیریها
commitment U التزام
commitment U به کاربردن نیروها اجرا
commitment U تسلیم کاربرد نیرو یا قوا
commitment U درگیر جنگ کردن
commitment U بستری کردن اجباری
commitment U سرسپردگی
commitment U الزام
commitment U تعهد
commitment U حکم توقیف
commitment U ارتکاب
capital commitment U تعهدات مالی
commitment position U نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
long term credit commitment U تعهد اعتبار بلند مدت
board U وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board U صفحه مدار
board U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board U برد
board U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board U تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board U کشتی
board U مقوا
board U جلد کردن تخته
board U روکش کردن
above board به طور آشکار
to go on board U سوارکشتی شدن
with whom do you board U پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
by the board U از طرف پهلوی ناو
go by the board U از ناو پرت شدن
i got it over board U انرادرکشتی اوردم
i/o board U تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
To get on board. U سوار کشتی شدن
on board <idiom> U وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
across the board یکسره
across the board U شامل تمام طبقات
over the board U بازی شطرنج حضوری
above board U بی حیله
to board out U بیرون ازخانه خود غذاخوردن
across the board U سرجمع
board U هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board U میزشوریادادگاه
board U تخته پوش کردن
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
board U میز غذا
board U اغذیه
board U غذای روی میز
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board U تخته
board U سوارشدن بکنارکشتی امدن
board U پانسیون شدن
board U شدن
board U سوار
board U سکوی شیرجه
board U هیات
board U تخته حاوی نقشه
board U تابلوی امتیازات
board U کمیته تخته کار صفحه چارت
board U هیئت کمیسیون
board U منزل کردن
board U صفحه یامیز شطرنج
board U تابلو
board U هیئت ژوری
spring board U تخته شیرجه
sliding board U سراشیبی
on board a ship U سوار کشتی
skim board U تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
splash board U سپر پاشنه قایق
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
shoe board U علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
side board U میز قفسه دار
sliding board U سرسره
side board U میز کناری
side board U میز پا دیواری
side board U میز دم دستی
shoulder board U پیش فنگ
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
status board U تابلوی وضعیت
terminal board U تخته اتصال سیم
tea board U سینی
takeoff board U تخته پرش طول
system board U برد سیستم
notice board U تابلو اعلانات
switch board U تابلوی برق
switch board U صفحه تقسیم برق
switch board U صفحه کلید برق یاتلفن
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
straw board U مقوای ضخیم
on board a ship U در کشتی
story board U مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
status board U تابلو وضعیت
status board U تابلوی نشان دهنده وضعیت
terminal board U محوراتصال سیمها
selection board U هیات گزینش
on board regulation U تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
plotting board U صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
plotting board U پلاتینگ برد
playing the board U بازی فی نفسه
playing the board U بازی بر صفحه
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
paste board U کارت
paste board U مقوا
particle board U تخته خرده چوب
particle board U نوتخته
panel board U تابلوی برق
paddle board U تخته شنا
pack board U وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
ouija board U لوح احضار
open board U صحنه خلوت شطرنج
populated board U یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
press board U مقوای فشرده
seguin board U تخته سگن
sea board U خط ساحلی
sea board U دریاکنار
sea board U کناردریا
sea board U کناره دریا
scale board U تخته نازک
scaffold board U تخته زیر پا
scaffold board U تخته چوب بست
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
running board U تخته رکاب اتومبیل
runing board U رکاب
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
range board U طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range board U میز تنظیم مسافت
programmer board U برد برنامه ریز
notice board U 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
terminal board U تخته کلم
to board a flight U سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
for half board U برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board U برای نیم پانسیون
for full board U برای تمام پانسیون
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
To board a plane. U سوار هواپیما شدن
sandwich board U آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board U میزاتو
half board U هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board U هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board U آبچکانفرفشوئی
chopping board U تختهسبزیو گوشت
board meeting U جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
board and lodging U غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
managing board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board and lodging U خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
eaves-board U لب بام
clap-board U [تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
barge-board U [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
governing board U کمیته حاکمه
board of managers U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
tote board U تختهحملونقل
skirting board U تختهپارچهای
route board U تختهتعیینمسیر
board game U بازی روی تخته
weather board U تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather board U تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
wash board U تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
wash board U تخته رختشویی
wall board U تخته برای چوبکاری دیوار
valley board U اب رو درهای
unpopulated board U تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
tread board U کف پله
top board U میز نخست شطرنج
for full board U برای تختخواب و تمام وعده های غذا
to fall over board U ازکشتی پرت شدن
tilting board U صفحه کج شونده
three ply board U تخته سه لا
thin board U لا
board games U بازی روی تخته
bread-board U تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
bread-board U تختهی نان بری
pressing board U تختهفشرده
placard board U تختهپلاکارد
louvre-board U سکویروزنهدار
lighting board U تختهروشنایی
front board U مقوایجلویی
board insulation U عایقتختهای
backing board U تختهپشتیبان
back board U جلدپشتی
alighting board U تختهتراز
emery board U سوهان ناخن
diving board U دایو
diving board U تخته پرش
diving board U تختهی شیرجه
bread-board U تختهی آمادهی مدار سازی
bread-board U لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
terminal board U تخته ترمینال
notice board U تابلوی خبری
direction board U پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
center board U ته قایق بادبانی
casualty board U تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات
card board U مقوای نازک
call board U تخته اعلانات
breast board U سینه بندی تونل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com