English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coffee shop U قهوه خانه
coffee shop U رستوران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
coffee قهوه
coffee U درخت قهوه
coffee room U خوارک خانه
coffee room U اطاق ناهارخوری درمهمانخانه
we had coffee of a kind U یکجورقهوهای داشتیم یاخوردیم
coffee tree U درخت قهوه
iced coffee U قهوه سرد
coffee roaster U اسباب بودادن قهوه
coffee roaster U قهوه بوده
coffee house U قهوه خانه
white coffee U شیرقهوه
coffee berry U بن قهوه
coffee berry U دانه قهوه
black coffee U قهوه سیاه
decaffeined coffee U قهوه بدون کافئین
black coffee U قهوه بی شیر
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
white coffee U قهوه با شیر
coffee break U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break U تنفس
coffee breaks U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks U تنفس
coffee mills U قهوه خرد کن
coffee pots U قهوه جوش
coffee pots U کتری قهوه
coffee pots U قهوه ساز
coffee pots U قوری قهوه
coffee mug U لیوانقهوه
coffee spoon U قاشققهوه
black coffee U قهوه بدون شیر
coffee bar U محلفروشقهوهواسنک
coffee bean U دانهدرختقهوه
coffee morning U آنچهدرصبحدرخانهافرادرویدهد
I could do with a cup of coffee. U از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
irish coffee U قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
black coffee U قهوه تلخ
coffee and milk U شیر قهوه
coffee and milk U قهوه و شیر
coffee table U میزپیشدستی
coffee tables U میزپیشدستی
coffee grinders U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinder U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grounds U تفاله قهوه
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
The coffee is piping hot. U این قهوه خیلی داغ است
coffee-table books U کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
Would you care for a cup of coffee? U آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
vacuum coffee maker U تخلیهقهودرستکن
Neapolitan coffee maker U قهوهسازناپلی
coffee-table book U کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
to pulp coffee beans U دانههای قهوه را مغز کن
espresso coffee maker U قهوهجوش
automatic filter coffee maker U صافیقهوهجوشاتوماتیک
A strong (weak)coffee (tea,etc. ) U قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
shop U مغازه
shop U کارگاه تعمیرگاه
shop U دکان
shop U فروشگاه
keep shop U دکانداری کردن
shop U خریدکردن
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
shop U کارخانه خرید کردن
shop U محل ساخت
shop U کارخانه
shop U کارگاه
to keep shop U دکان داشتن
shop U مغازه گردی کردن دکه
to keep shop U دکان داری کردن
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
grocer's shop U خواربار فروشی
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
food shop U بقالی
welding shop U کارگاه جوشکاری
winding shop U کارگاه سیم پیچی
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
grocer's shop U بقالی
pawn shop U مغازهی کارگشایی و گروبرداری
shop floor U کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
shop-soiled U آسیبدیدهوکثیف
talk shop <idiom> U درموردکار شخصی صحبت کردن
antique shop U فروشگاه اشیاء عتیقه
shop assistant دستیار مغازه دار
sex shop U فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
shop steward U رئیس گروه
shop stewards U رئیس گروه
chemist's shop U داروخانه
food shop U خواربار فروشی
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
chip shop U مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
sweet shop U مغازهشیرینیوسیگارفروشی
corner shop U مغازهکوچک
to shut up a shop U مغازه ای را بستن
shop fronts U ازاره نمای بنا
shop front U ازاره نمای بنا
die shop U حدیده سازی
dram shop U جایگاه نوشابه فروشی
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
field shop U کارگاه صحرایی
field shop U تعمیرگاه صحرایی
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
lathe shop U تراشکاری
lathe shop U کارگاه تراشکاری
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
tea shop U نهارخوری قهوه خانه
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
milling shop U کارگاه فرزکاری
cartwright's shop U دوچرخه سازی
break into a shop U دکانی را زدن
bucket shop U جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
closed shop U سیستم بسته
closed shop U با کارکردانحصاری
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
tea shop U رستوران
acre shop U حق الارض
assembly shop U کارگاه مونتاژ
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shop U تعمیرگاه پادگانی
beauty shop U ارایشگاه
beauty shop U سالن ارایش وزیبایی
molding shop U کارگاه قالب گیری
tuck shop U مغازه حلویات
shop boy U شاگرد
shop drawing U نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
shop girl U شاگرد دکان
shop girl U شاگرد پادو
shop keeper U صاحب دکان
shop lifter U دکان بر
shop lifter U دزد مشتری نما
shop lifting U دزدی از مغازه ها
shop boy U پادو
shop supply U اماد تعمیرگاهی
shop supply U وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
shop test U ازمایش کارگاهی
smith's shop U اهنگری
smith's shop U کارگاه اهنگری
to talk shop U در باره کار صحبت کردن
tommy shop U دکان خواربارفروشی یانانوایی
tuck shop U مغازه قنادی
shop boy U شاگرد دکان
repair shop U تعمیرگاه
repair shop U workshop
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
open shop U سیستم باز
open shop U با کارکرد ازاد
pattern shop U کارگاه مدل سازی
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
pro shop U فروشگاه باشگاه حرفهای
nickel shop U ساچمه نیکلی
railway shop U تعمیرگاه راه اهن
shop keeper U دکان دار
mobile repair shop U تعمیرگاه سیار
fish and chip shop U جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
shop or work drawing U نقشه در حین انجام کار
bull in a china shop <idiom> U کسی که همه چیزرا به هم میریزد
loam molding shop U قالب گیری ماسهای
plate molding shop U مدلسازی
machine shop tool U ابزار ماشینی
The goods in this shop could not be flogged. U اجناس این مغازه باد کرده
automatic turning shop U کارگاه تراشکاری
hand molding shop U قالبریزی دستی
ingot dressing shop U پرعیار کردن شمش
This shop deals in goods of all sorts . U دراین مغازه همه چیز معامله می شود
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com