Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
climbing frame
U
وسیلهایمخصوصبازیکودکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
climbing
U
بالارفتن
climbing
U
اوج
climbing
U
بالا رفتن از کوه یادرخت
climbing
U
صعودکردن
climbing
U
بالا کشیدن
climbing
U
صعود
climbing
U
ترقی کردن
climbing
U
صعود کردن
rock-climbing
U
صخرهنوردی
consecutive climbing
U
صعود نوبتی
climbing wax
U
واکس مخصوص صعود دراسکی نوردیک
climbing lane
U
خط اضافی در سر بالایی
climbing boots
U
پوتین کوهنوردی
climbing pack
U
کوله پشتی
climbing sack
U
کوله پشتی
artificial climbing
U
صعود مصنوعی
continuous climbing
U
صعود طبیعی
balance climbing
U
صعود تعادلی
pole climbing
U
از تیر بالا رفتن
mountain climbing
U
کوهنوردی
climbing harness
U
نوارکوهنوردی
i saw one climbing the tree
U
یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
hill climbing
U
روش رسیدن به هدف در سیستم خبره
free climbing
U
صعود ازاد
back and knee climbing
U
صعود تنورهای
Mountaineering . Mountain - climbing .
U
کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
frame
U
قاب کردن
frame
U
بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame
U
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame-up
U
توط ئه
frame-up
U
پرونده سازی
ox frame
U
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
K-frame
U
قاببصورتحرفk
frame up
U
توط ئه
frame up
U
دسیسه
to frame someone
U
کسی بیگناه را متهم کردن
frame up
U
دوز وکلک
to frame someone
U
پاپوش درست کردن برای کسی
saw frame
U
کمان اره
frame
U
قاب
frame
U
پاپوش درست کردن
frame
U
صحنه
frame
U
شاسی
frame
U
چهارچوب
frame
U
قواره
frame
U
قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame
U
بدن
frame
U
منطق اسکلت
frame
U
چهارچوب تنه
frame
U
چارچوب
frame
U
قاب کردن قاب گرفتن
frame
U
چارچوب گرفتن طرح کردن
frame
U
تنظیم کردن
frame
U
بیان کردن
frame
U
فرمول
frame
U
قاعده
frame
U
ساختمان
frame
U
باربست
frame
U
سازه
frame
U
قاب چارچوب کمان
frame
U
هیکل حالت موقتی
frame
U
فریم
frame
U
کنترل هایی
frame
U
تنه
frame
U
و مرز اطراف فضای پنجره
frame
U
کالبد
frame
U
استاتور استخوان بندی
frame
U
قاب کادر
frame
U
خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame
U
دنده عرضی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
head of frame
U
سرقاب
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
frame stile
U
قالبنردبانی
frame push
U
اهرم فشاردهنده
door-frame
U
چارچوب در
burner frame
U
سوخت
burner frame
U
قالب
cold frame
U
سرما دورکن
adjustable frame
چهارچوب قابل تنظیم
spinning frame
U
چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
two light frame
U
پنجره دو قلو
time frame
U
مدت لازم
time frame
U
چارچوب زمانی
freeze-frame
U
قاب ایستا
two light frame
U
پنجره دوچشمه
freeze-frame
U
قاب ایستایی
to connect to frame
U
اتصال به بدنه
metal frame
U
قالبفلزی
walking frame
U
قالبچهارپا
web frame
U
قالبشبکهای
wire frame
U
قالبفلزی
frame agreement
U
چهارچوب توافق
[حقوق]
frame of mind
U
حالتذهنیفرد
to frame an answer
U
پاسخی را طرح کردن
frame agreement
U
توافق اولیه
vertical frame
U
قالبعمودی
track frame
U
قالبشیار
overhead frame
U
قالببالایسر
box-frame
U
قاب صندوقی
portal frame
U
قالبدرگاهی
roller frame
U
قالبدورانی
warping frame
U
قالبپیچنده
sash frame
U
حمایلقاب
sill of frame
U
آستانهقاب
timber frame
U
قالبچوبی
warp frame
U
قاب چله
frame-ups
U
پرونده سازی
door frame
U
چارچوب در
frame antenna
U
انتن چارگوش
frame frequency
U
بسامد صحنه
frame house
U
خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of an apparatus
U
شاسی
frame of hachsaw
U
کمان اره چکی
frame of hachsaw
U
کلاف اره چکی
frame partition
U
جداگر سازه دار
frame partition
U
تیغه تیرپایهای
frame partition
U
تیغه قالبی
casement frame
U
قاب بازشو
frame of reference
U
چهارچوب داوری
distribution frame
U
مقسم
frame-ups
U
توط ئه
window frame
U
قاب پنجره
window-frame
U
قاب پنجره
bar frame
U
تیرک قاب
base frame
U
چهارچوب زیر دستگاهها
beacon frame
U
فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
belt frame
U
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press
U
پرس با قالب "سی " شکل
chassis frame
U
چارچوب شاسی
claim frame
U
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
crane frame
U
چارچوب جرثقیل
frame work
U
چهارچوب
full frame
U
قاب کامل
page frame
U
قالب صفحه
pack frame
U
کوله پشتی زین دار
picture frame
قاب عکس
mirror frame
U
جعبه اینه
open frame
U
هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
piling frame
U
داربست
mast frame
U
قاب چهارگوش
main frame
U
کامپیوتر بزرگ
space frame
U
قاب سه بعدی
reference frame
U
دستگاه مقایسهای
provisional frame
U
ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
plan frame
U
چارچوب برنامه
machine frame
U
چارچوب دستگاه
magnet frame
U
یوغ اهنربایی
page frame
U
قاب صفحه
wood frame construction
U
ساختمان با استخوانبندی چوبی
swing frame grinder
U
دستگاه سنگ زنی نوسان دار
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate.
U
فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
gap frame press
U
پرس "سی " شکل
intermediate distribution frame
U
مقسم میانی
micro to main frame
U
پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
track roller frame
U
قالبگردندهشیاردار
locomotive frame drilling machine
U
دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
frame of mind (good or bad)
<idiom>
U
middle rial of door frame
U
قیدچه
double frame hobbing machine
U
دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
top and bottom rail of door frame
U
پاسار
sewing: sewing frame
U
ماشیندوخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com