Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
class improvement plan
U
طرح توسعه ناو
class improvement plan
U
طرح بهبودناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
improvement
U
اصلاح
improvement
U
بهترشدن بهسازی
improvement
U
ترقی
improvement
U
بهبود دادن
improvement
U
اصلاح کردن بهترسازی کردن
improvement
U
پیشرفت
improvement
U
رفاه
improvement
U
بهبود
improvement
U
بهبود
improvement
U
پیشروی
self improvement
U
اصلاح خود
self improvement
U
تزکیه نفس خود خود بهسازی
improvement
U
پیشرفت
technological improvement
U
پیشرفت فنی
soil improvement
U
بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
improvement curve
U
منحنی پیشرفت
improvement in health
U
افاقه
improvement in stock breading
U
اصلاح نژاد چارپایان
A series of city improvement works.
U
یکرشته کارهای عمرانی شهری
to buy something on a deferred payment plan
[on a time payment plan]
[on deferred terms]
U
چیزی را قسطی خریدن
the better plan is to
U
بهتر این است که .....
plan
U
طرح ریزی کردن
plan
U
پیش بینی کردن
plan
U
نقشه کف
plan
U
هامن
plan
U
پلان
plan
U
برنامه ریزی کردن
plan
U
طرح کشیدن یا ریختن
plan
U
طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
plan
U
تدبیر
plan
U
زبان برنامه نویسی سطح پایین
K-plan
U
[طرحی به شکل اچ انگلیسی در خانه های سبک الیزابت]
plan
U
نقشه مسطحه برنگاره
E-plan
U
[طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
plan
U
برنامه
plan
U
طرح
plan
U
تدبیر اندیشه
plan
U
طرح کردن
plan
U
نقشه
plan
U
نقشه کشیدن طرح ریختن
plan
U
خیال
perspective plan
U
برنامه بلند مدت
plan frame
U
چارچوب برنامه
part plan
U
نقشه جزیی
plan implementation
U
اجرای برنامه
plan implementation
U
عملی کردن برنامه
plan of action
U
طرح عملیات
plan of campaign
U
طرح پیکار
plan of the day
U
برنامه روزانه ناو
plan range
U
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
prospective plan
U
برنامه بلند مدت
plan of maneuver
U
طرح مانور
parking plan
U
طرح پارک کردن هواپیماها
marshall plan
U
طرح مارشال
marshall plan
U
برنامه مارشال
marshall plan
U
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
national plan
U
برنامه ملی
key plan
U
نقشه راهنما
it was no part of my plan
U
کی جزو نقشه من بود
it was no part of my plan
U
ابداجزو طرح یا نقشه من نبود
investment plan
U
برنامه سرمایه گذاری
ordnance plan
U
طرح تهیه جنگ افزار ومهمات
ordnance plan
U
طرح اردنانس
outline plan
U
طرح مبنا
lesson plan
U
طرح درس
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
interim plan
U
برنامههای موقت
contingency plan
U
طرح عملیات احتمالی
contingency plan
U
برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
contingency plan
U
طرح احتمالی
deck plan
U
صفحه پل کشتی
deck plan
U
افق پل کشتی
detailed plan
U
برنامه تفصیلی
development plan
U
برنامه توسعه
development plan
U
طرح گسترش
development plan
U
طرح ارایش زمین
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
draft plan
U
پیش نویس برنامه
economic plan
U
برنامه اقتصادی
entry plan
U
طرح ورود به بندر
entry plan
U
طرح دخول به سر پل
europen plan
U
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
fire plan
U
طرح اتش
colombo plan
U
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
colombo plan
U
طرح کلمبو
installment plan
U
خرید یا فروش اقساطی پرداخت اقساطی
installation plan
U
نقشه ی نصب
flight plan
U
طرح یا نقشه پروازهواپیماها
illumination plan
U
طرح روشنایی منطقه
partial plan
U
برنامه جزئی
illumination plan
U
طرح روشن کردن منطقه نبرد
he thought out a plan
U
فکری بنظرش رسید
he thought out a plan
U
تدبیری اندیشید
general plan
U
نقشه عمومی
general plan
U
نقشه کلی
game plan
U
استراتژی بازی
frequency plan
U
طرح فرکانس
floor plan
U
نقشه اشکوب
fire plan
U
طرح اتش توپخانه
collection plan
U
طرح جمع اوری اخبار
collection plan
U
طرح جمع اوری
financial plan
U
برنامه مالی
centralized plan
U
پلان مرکزی
war plan
U
نقشه جنگی
war plan
U
طرح جنگی
to suggest a plan
U
طرحی راپیشنهادکردن
to pursue a plan
U
نقشهای را دنبال کردن
to pursue a plan
U
مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
to plan a building
U
عمارتی راطرح ریزی کردن
to plan a building
U
نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
test plan
U
طرح ازمایش
tentative plan
U
طرح ازمایشی
tactical plan
U
طرح عملیات نظامی
tactical plan
U
طرح عملیات تاکتیکی
strategic plan
U
نقشه جنگ
strategic plan
U
طرح جنگ
working plan
U
نقشه اجرا راهنمای کار
open-plan
U
ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
The plan landed .
U
هواپیما بزمین نشست
butterfly plan
U
طرح پروانه ای
block-plan
U
نقشه اولیه ساختمان
to foil a plan
U
خنثی کردن نقشه ای
to foil a plan
U
عقیم گذاردن نقشه ای
ground-plan
U
[نقشه همتراز با زمین]
to foil a plan
U
نقش بر آب کردن نقشه ای
Open-plan
<adj.>
U
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
layaway plan
<idiom>
U
قرض راکم کم پرداختن
stowage plan
U
طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
sliding plan
U
برنامه لغزان
site plan
U
نقشه محل
plan view
U
نقشه کف
prestowage plan
U
طرح باربندی کالاها
prestowage plan
U
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
project plan
U
طرح پروژه
american plan
U
مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
pursuance of a plan
U
اجرای نقشه یا طرحی
cargo plan
U
طرح بارگیری ناو
approval of plan
U
تصویب نقشه
pursuance of a plan
U
تعقیب اندیشه یا نقشهای
rolling plan
U
برنامه غلتان
plan view
U
نمای بالا
plan view
U
دید از بالا
secondary plan
U
طرح ثانوی
site plan
U
نقشه جایگاه
sheer plan
U
نقشه ساختمانی ناو
master plan
U
نقشه کلیات
master plan
U
نقشه مجموعه
ground plan
U
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plan
U
شالوده
plan targets
U
اهداف برنامه
ground plan
U
طرح اساسی
ground plan
U
نقشه مسطحه
ground plan
U
برنگاره
barrier plan
U
طرح موانع
second class
U
درجه دوم
first class
U
فرست کلاس
the th class p
U
برنامه دانشپایه ششم
first class
U
طبقه یک
first class
U
ممتاز
first class
U
درجه اول
second class
U
فرعی
second class
U
درجه 2
second class
U
درجه دو
second class
U
دومین مرتبه
second class
U
دومین درجه
first class
U
بهترین
second class
U
وسط
first class
U
درجه یک
first-class
U
درجه اول
class
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
class
U
ردیف
class
U
رده
class
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
second-class
U
درجه دوم
first-class
U
درخورمردم طبقه یک بهترین
third-class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
third-class
U
سومین دسته
third class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
U
سومین دسته
class
U
کلاس
class
U
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
class
U
دانشپایه
class
U
زمره جور
class
U
قشر
class
U
طبقه
class
U
دسته
class
U
نوع
class
U
رسته گروه
class
U
هماموزگان
class
U
طبقه بندی کردن رده
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
constant helm plan
U
نقشه زیگزاگ
open-plan coach
U
طرحبازوگن
coordinated fire plan
U
طرح اتش هم اهنگ شده
disaster recovery plan
U
طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
negative tax plan
U
برنامه مالیات منفی
negative tax plan
U
طرح مالیات منفی
documented plan figures
U
ارقام مستند برنامه
air fire plan
U
طرح اتش هوایی
plan position indicator
U
صفحه رادار ناو یا هواپیما
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com