English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
book learning U علم کتابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
learning U فراگیری
whole learning U یادگیری سرتاسری
learning U یادگیری
learning U فضل وکمال
learning U اطلاع
learning U دانش یادگیری
learning U معرفت
self learning U خود فراگیر
mastery learning U یادگیری در حدتسلط
rate of learning U سرعت یادگیری
learning set U امایه یادگیری
learning theory U نظریه یادگیری
learning to learn U یادگیری اموزی
machine learning U فراگیری ماشین
maze learning U مازاموزی
massed learning U یادگیری بی وقفه
perceptual learning U یادگیری ادراکی
patrons of learning U دانش پروران
part learning U یادگیری بخش بخش
one trial learning U یادگیری یک کوششی
maze learning U یادگیری در ماز
motor learning U یادگیری حرکتی
mastery learning U تسلط اموزی
learning rate U سرعت یادگیری
learning machine U ماشین فراگیر
learning curve U نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
global learning U یادگیری یکپارچه
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
cue learning U نشانه اموزی
he is a prodigy of learning U درعلم معرکه است
conceptual learning U مفهوم اموزی
concept learning U مفهوم اموزی
distributed learning U یادگیری فاصله دار
heuristic learning U یادگیری ذهنی
incentive learning U یادگیری با مشوق
incidental learning U یادگیری اتفاقی
insightful learning U یادگیری بینش افرین
latent learning U یادگیری نهفته
learning curve U منحنی یادگیری
learning curve U منحنی اموزش
learning curve U منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
learning curve U که استفاده از آن بسیار سخت باشد
discrimination learning U یادگیری افتراقی
place learning U مکان اموزی
subliminal learning U یادگیری زیراستانهای
transfer of learning U انتقال یادگیری
vicarious learning U یادگیری مشاهدهای
verbal learning U یادگیری کلامی
social learning U یادگیری اجتماعی
skill learning U مهارت اموزی
avoidance learning U یادگیری اجتنابی
probability learning U یادگیری احتمالاتی
relation learning U رابطه اموزی
rote learning U یادگیری طوطی وار
serial learning U یادگیری زنجیرهای
sign learning U علامت اموزی
computer based learning U یادگیری بر پایه کامپیوتر
He lays claim to learning. U ادعای علم وفضل می کند
there is no royal road to learning <proverb> U تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
trial and error learning U یادگیری از راه کوشش و خطا
There is no royal road to learning . <proverb> U مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
computer augmented learning U بسط اموزش به کمک کامپیوتر
the common wealth of learning U افراد اهل علم
the common wealth of learning U مجمع ادبا
statistical learning theory U نظریه اماری یادگیری
mathematical learning theory U نظریه ریاضی یادگیری
means end learning U یادگیری وسیله- هدف
your book U کتاب شما
the a of a book U خوانندگان کتابی
to book something U چیزی را سفارش دادن
here is my book U کتاب من اینها
here is my book U اینست کتاب من
to book something U چیزی را رزرو کردن
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
i will t. you for the book U شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
this book is yours U این کتاب مال شما ست
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
the book is out of p U کتاب تمام شده است
that is my book U کتاب من است
that is my book U این
very many book U کتابهای خیلی زیاد
that book U این کتاب
with out book U برون سند کتابی ازبر
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
you are welcome to my book U بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
that book U ان کتاب
your book U کتابتان
book one U جلد نخستین
book U رزرو کردن توقیف کردن
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book U شماره بازیگرخطاکار
book value U ارزش ثبت شده در دفتر
book one U کتاب نخست
book U بداخلاق
book U دفتر
by the book U کتابی
by the book U ازروی کتاب
book value U ارزش دفتری
book value U بهای دفتری
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book U درکتاب یادفترثبت کردن
book U مجلد دفتر
book U ثبت کردن
book U فصل یاقسمتی از کتاب
book U کتاب
prayer book U کتاب نماز
book plates U برچسب کتاب
woman of the book U کتابیه
comic book U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
statute book U کتاب قانون
log book U دفتر رخدادهای روزانه
prayer book U نماز نامه
log book U رخداد نگاشت
log book U رخداد نامه
statute book U قوانین موضوعه
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
statute book U کتاب نظامنامه
waste book U دفتر باطله
cash book U دفتر نقدی
comic book U کتاب کاریکاتور
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
prayer book U دعانامه
white book U ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
white book U کتاب سفید
what is this book worth? U این کتاب چقدر ارزش دارد
book plate U برچسب کتاب
Yellow Book U مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
year book U سالنامه
word book U کتاب لغت
talking book U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
to bring to book U بازخواست کردن از
to bind a book U صحافی کردن یک کتاب
time book U دفتر ثبت ساعات کار
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
the book is print U کتاب زیر چاپ است
bell book U دفتر موتورخانه
please return the book U خواهشمندم کتاب را برگردانید
bell book U دفتر ثبت دستورات موتور
bill book U دفتر بروات
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
to bring to book U حساب پس گرفتن
the book is my property U کتاب مال من است
to consult a book U سرکتاب باز کردن
accession book U فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
tou book U لباس تکواندو
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to subscribe for a book U پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
to gut a book U جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
account book U دفتر حساب
to consult a book U از کتاب فال گرفتن
black book U کتاب سیاه
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
book keeping U حسابداری [حسابداری]
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book U در حال خواندن کتابی
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
word book U واژه نامه
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
book a seat U جا رزرو کردن
have one's nose in a book <idiom> U کرم کتاب خوانی داشتن
have one's nose in a book <idiom> U دائم سر توی کتاب داشتن
word book U دیکشنری
word book U لغت نامه
word book U فرهنگ لغات
word book U قاموس
word book U کتاب لغت
throw the book at <idiom> U شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book . U لفظ قلم صحبت کردن
book keeper U دفتردار
code book U کتابرمزگشا
book token U کارتخریدکتاب
address book U دفترچه تلفن
spine of the book U تیرهپشتیکتاب
bound book U کتابپربرگ
book of matches U جعبهکبریت
book ends U کتابنگهدار
appointment book U دفترچهقرارملاقاتها
telephone book U راهنمای تلفن
telephone book U دفتر تلفن
phone book U دفتر حاوی شمارههای تلفن
cookery book U کتابآشپزی
exercise book U کتابتمرین
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself. U کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book U کتابقانون
rent book U کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book U کتابمرجع
phrase book U لغتنامهمسافرت
pension book U برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book U دفترچهمیهمانها
phone book U کتاب راهنمای تلفن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com