Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bare board
U
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
bare board
U
برد خالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to bare
U
لخت کردن
to bare
U
آشکارکردن
bare of
U
تهی از
to bare
U
برهنه کردن
bare
U
خالی
A bare (thank you ) .
U
یک تشکر خشک وخالی
bare of
U
عاری از
bare
U
بدون روپوش لخت
bare
U
بدون روکش
bare
U
عریان
to bare
U
عریان کردن
bare
U
ساده اشکار
bare
U
لخت
bare
U
عاری
bare
U
برهنه کردن اشکارکردن
bare machine
U
ماشین لخت
bare subsistence
U
زندگی بخور و نمیر
bare handed
U
دست تنها
bare handed
U
بی وسیله
bare king
U
شاه تنها یا بی یاور شطرنج
bare handed
U
بی اسلحه
bare faced
U
بیحیا
bare faced
U
روگشاده
bare base
U
پایگاه اشغال نشده
bare base
U
پایگاه اماده نشده
bare base
U
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
A bare hourse .
U
اسب لخت ( بدون زین ودهنه وغیره )
bare boat
U
قرار داد اجاره کشتی
bare bow
U
کمان لخت
bare faced
U
بیشره
bare wire
U
سیم بدون روپوش
bare wire
U
سیم لخت
lay bare
U
برهنه کردن
lay bare
U
ابراز کردن
under bare poles
U
با دکل خالی بی بادبان
to lay bare
U
برهنه کردن
to lay bare
U
اشکارکردن
his bare word
U
قول خشک وخالی او
bare wire
U
سیم بدون روکش
thread bare
U
فرش کهنه
The room is bare of furniture .
U
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
bare boat charter
U
اجاره دربست وسیله نقلیه
The stage was bare but for
[save for]
a couple of chairs.
U
صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
to go on board
U
سوارکشتی شدن
with whom do you board
U
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
go by the board
U
از ناو پرت شدن
i got it over board
U
انرادرکشتی اوردم
i/o board
U
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
by the board
U
از طرف پهلوی ناو
To get on board.
U
سوار کشتی شدن
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
across the board
U
سرجمع
board
U
غذای روی میز
to board out
U
بیرون ازخانه خود غذاخوردن
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
U
تخته حاوی نقشه
board
U
تخته
over the board
U
بازی شطرنج حضوری
board
U
تخته پوش کردن
board
U
سوار
board
U
شدن
board
U
تابلوی امتیازات
board
U
صفحه یامیز شطرنج
board
U
تابلو
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board
U
هیئت کمیسیون
board
U
منزل کردن
board
U
کمیته تخته کار صفحه چارت
board
U
میزشوریادادگاه
board
U
اغذیه
board
U
میز غذا
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
U
هیئت ژوری
board
U
پانسیون شدن
board
U
سکوی شیرجه
board
U
صفحه مدار
board
U
برد
above board
به طور آشکار
above board
U
بی حیله
board
U
هیات
across the board
U
شامل تمام طبقات
board
U
سوارشدن بکنارکشتی امدن
board
U
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
across the board
یکسره
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
U
مقوا
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
U
جلد کردن تخته
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
U
روکش کردن
board
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
U
کشتی
status board
U
تابلوی نشان دهنده وضعیت
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
status board
U
تابلوی وضعیت
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
story board
U
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
spring board
U
تخته شیرجه
splash board
U
سپر پاشنه قایق
sliding board
U
سراشیبی
sliding board
U
سرسره
status board
U
تابلو وضعیت
straw board
U
مقوای ضخیم
ouija board
U
لوح احضار
thin board
U
لا
terminal board
U
تخته ترمینال
terminal board
U
تخته کلم
terminal board
U
محوراتصال سیمها
terminal board
U
تخته اتصال سیم
tea board
U
سینی
takeoff board
U
تخته پرش طول
system board
U
برد سیستم
switch board
U
تابلوی برق
switch board
U
صفحه تقسیم برق
switch board
U
صفحه کلید برق یاتلفن
string board
U
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
three ply board
U
تخته سه لا
side board
U
میز قفسه دار
side board
U
میز کناری
range board
U
میز تنظیم مسافت
programmer board
U
برد برنامه ریز
press board
U
مقوای فشرده
populated board
U
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
plotting board
U
پلاتینگ برد
playing the board
U
بازی فی نفسه
playing the board
U
بازی بر صفحه
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
paste board
U
کارت
paste board
U
مقوا
particle board
U
تخته خرده چوب
particle board
U
نوتخته
panel board
U
تابلوی برق
paddle board
U
تخته شنا
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
reserve on board
U
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
side board
U
میز پا دیواری
side board
U
میز دم دستی
shoulder board
U
پیش فنگ
shoe board
U
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
selection board
U
هیات گزینش
seguin board
U
تخته سگن
sea board
U
خط ساحلی
sea board
U
دریاکنار
sea board
U
کناردریا
sea board
U
کناره دریا
scale board
U
تخته نازک
plotting board
U
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
scaffold board
U
تخته زیر پا
running board
U
تخته رکاب اتومبیل
runing board
U
رکاب
pack board
U
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
to board a flight
U
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
for full board
U
برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board
U
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board
U
برای نیم پانسیون
for full board
U
برای تمام پانسیون
To sweep the board .
U
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
To board a plane.
U
سوار هواپیما شدن
barge-board
U
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
sandwich board
U
آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board
U
میزاتو
half board
U
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board
U
هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board
U
آبچکانفرفشوئی
chopping board
U
تختهسبزیو گوشت
managing board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board and lodging
U
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
eaves-board
U
لب بام
clap-board
U
[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
governing board
U
کمیته حاکمه
board of managers
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board of management
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
management board
U
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board meeting
U
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
board and lodging
U
غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
bread-board
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board
U
تختهی نان بری
bread-board
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
board games
U
بازی روی تخته
board game
U
بازی روی تخته
weather board
U
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
wash board
U
تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
wash board
U
تخته رختشویی
wall board
U
تخته برای چوبکاری دیوار
valley board
U
اب رو درهای
unpopulated board
U
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
tread board
U
کف پله
top board
U
میز نخست شطرنج
to fall over board
U
ازکشتی پرت شدن
bread-board
U
تختهی آمادهی مدار سازی
diving board
U
تختهی شیرجه
tote board
U
تختهحملونقل
skirting board
U
تختهپارچهای
route board
U
تختهتعیینمسیر
pressing board
U
تختهفشرده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com