Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
auto answer
U
خود جواب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
auto answer indicator
U
جوابگویاتوماتیکی
Other Matches
auto
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto
U
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
auto
U
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
auto
U
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
auto
U
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده
auto
U
سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
auto
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto
U
توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
auto
U
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
auto
U
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
auto da fe
U
اجرای حکم اعدام ومجازات شخص مرتد
auto da fe
U
رای دادگاه
auto da fe
U
اجرای رای
auto
U
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
auto
U
تابع تشخیص صحت خودکار پس از ضبط داده
auto
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto
U
امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
auto
U
سیستمی که در آن کاغذ چاپگر به طور خودکار به صفحه بعد می رود
auto
U
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
auto
U
شماره تلفن
auto
U
ماشین سواری
auto
U
پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و " خودکار".
auto
U
:خودرو
auto rich
U
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
auto restart
U
شروع دوباره به صورت خودکار
auto radio
U
گیرنده اتومبیل
auto starter
U
استارت خودکار
auto body
U
اطاق اتومبیل
auto cad
U
اتوکد
auto cat
U
هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
auto repeat
U
خود تکرار
auto dial
U
خود شماره گیر
auto drome
U
پیست اتومبیل رانی
auto lean
U
مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
auto load
U
خود بارکن
auto transformer
U
اتو- ترانسفورماتور
auto radio
U
رادیوی اتومبیل
auto ignition
U
خودسوزی
auto-immune
U
وابسته به تولید پادتنهای مضر
auto racing
U
مسابقه اتومبیل رانی
auto-immune
U
خودایمن
auto dialing modem
U
مدم خود شماره گیر
auto/manual selector
U
دکمهانتخابدستی
auto reverse button
U
دکمهمعکوساتوماتیک
auto body sheet
U
بدنه اتومبیل
to answer in the a
U
اری گفتن بله گفتن
answer
U
: پاسخ دادن
in answer to
U
در پاسخ به
right answer
U
پاسخ درست
answer
[to something]
U
پاسخ
[به چیزی]
[راه حل]
to answer in the a
U
پاسخ مثبت دادن
answer
U
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answer
U
دفاع
answer
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answer
U
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answer
U
: جواب پاسخ
answer
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
U
بدرد خوردن مطابق بودن
an a answer
U
پاسخ مثبت
answer
U
جواب احتیاج را دادن
answer
U
پاسخ
answer
U
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answer
U
ضمانت کردن
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
U
دفاع کردن
answer
U
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
answer
U
جوابگو شدن
answer
U
بکار امدن بکاررفتن
answer
U
جواب دادن از عهده برامدن
answer
U
پاسخ به یک سوال
to be at a loss for an answer
U
پاسخی نداشتن
the answer is right under your nose
<idiom>
U
جواب مثل روز روشن است
Why don't you answer?
U
چرا جواب نمی دهید؟
early answer
U
پاسخ زود
no answer
[n/a]
[in forms]
U
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
glib answer
U
پاسخ بدون ملاحظه
[بی فکر]
to frame an answer
U
پاسخی را طرح کردن
reply
[answer]
U
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
the answer to the riddle
U
حل این معما
never to be at a loss for an answer
U
همیشه حاضر جواب بودن
answer pennant
U
پرچم جواب
answer/originate
U
دریافت / ارسال
whyŠthere is the answer
U
شرط در امده تقریبا معنی میدهد
whyŠthere is the answer
U
در سر جواب
answer mode
U
حالت پاسخ
i must answer for the damages
U
ازعهده خسارت ان باید برایم
to definitive answer
U
پاسخ قطعی
an abrupt answer
U
جواب تند
answer key
U
کلید پاسخها
answer mode
U
حالت جواب
originate answer
U
مدمی که میتواند هم پیامهارا تولید کرده و هم به انهاجواب دهد
question answer
U
سئوال- جواب
question answer
U
صف
the answer is in the negative
U
پاسخ ان منفی است
question answer
U
در صف گذاشتن
To answer back.
U
جواب دادن ( یکی بدو کردن )
Please answer the telephone.
U
لطفا" جواب تلفن را بدهید
to press for an answer
U
با صرار یا فشار پاسخ خواستن
A straightforward answer.
U
جواب سر راست
answer/originate
U
که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
The wrong answer.
U
جواب غلط
A correct answer.
U
جواب صحیح
question answer
U
صف بستن
Answer me this question.
U
جواب این سؤالم را بده
answer/originate
U
مثل مودم
answer/originate
U
رسانه ارتباطی
reaction
[answer, commentary]
U
نظر
reaction
[answer, commentary]
U
رای
reaction
[answer, commentary]
U
پاسخ
to answer the call of nature
<idiom>
U
به توالت رفتن
[اصطلاح روزمره]
voice answer back
U
پاسخ سمعی
The answer to fools is silence.
<proverb>
U
جوب ابلهان خاموشى است .
A logical remark has no answer.
<proverb>
U
یرف یساب جواب ندارد .
to fail to provide an answer
U
درماندن در دادن پاسخ
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
More money is not the answer to this problem.
U
پول بیشتر حل این مسئله نیست.
to push for an answer
[in reference to something]
U
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
U
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
Excepting
[With the exception of]
two students, no one could answer the last question correctly.
U
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
Unimog
[a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks]
U
یونیماک
[حمل و نقل]
Force is the answer to force.
<proverb>
U
جواب زور را زور مى دهد .
He was pressed for pressed for ad answer .
U
به اوفشار آوردند تا جواب بدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com