Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
تصویب شده
authorized
U
ماذون
authorized
U
مجاز
authorized
U
در اختیار قرار داده شده مجاز به اجازه استفاده داده شده
authorized
U
شخصی که مجاز است به دستیابی به یک سیستم
authorized
U
اجازه داده شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
پذیرفته شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
اجازه داده شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
قبول شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
تصدیق شده
authorized program
U
برنامه مجاز
authorized bank
U
بانک مجاز
authorized manpower
U
نیروی انسانی مجاز
fully authorized
U
تام الاختیار
authorized allowance
U
مزایا مزایای قانونی
authorized allowance
U
حق
authorized strength
U
استعداد مجاز
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
authorized manpower
U
استعدادپرسنلی مجاز
authorized allowance
U
سهمیه مجاز
authorized strength of theater
U
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
authorized allowance supplies
U
سهمیه اماد مجاز
authorized stockage list
U
صورت شارژ انبار
authorized allowance supplies
U
سهمیه مجاز اماد
authorized parts list
U
سهمیه مجاز قطعات
authorized parts list
U
لیست قطعات مجاز
authorized stockage list
U
لیست ذخیره انبار مجاز
organization
U
سازمان
organization
U
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization
U
تشکیلات سازماندهی
organization
U
یکان قسمت
organization
U
تشکیلات
organization
U
سازمان بندی
organization
U
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organization
U
ترتیب
self organization
U
سروسامان دهی بنفس خود تنظیم وتنسیق خود
coliform organization
U
کلی باسیل
beach organization
U
یکان ساحلی
visual organization
U
سازمان دیداری
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
data organization
U
سازمان داده ها
economic organization
U
سازمان اقتصادی
consumer organization
U
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
file organization
U
سازمان پرونده
file organization
U
سازمان فایل
task organization
U
سازمان دادان برای رزم برش رزمی
task organization
U
سازمان برای رزم
task organization
U
سازمان رزمی
sensory organization
U
سازمان حسی
organization chart
U
لوحه سازمان
planning organization
U
سازمان برنامه
social organization
U
سازمان اجتماعی
organization scheme
U
نمودار سازمانی
organization chart
U
نمودارسازمان یکان
organization of the ground
U
سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
organization chart
U
نمودار سازمانی
labor organization
U
سازمان کارگری
nonprofit organization
U
سازمان غیر انتفاعی
charity organization
U
سازمان خیریه
nonprofit organization
U
سازمان غیرانتفاعی
organization control
U
کنترل سازمانی
table of organization
U
جدول سازمان
organization for economic co opration
U
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
food and agricultural organization
U
سازمان خواروبار وکشاورزی
world health organization
U
سازمان بهداشت جهانی
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central treaty organization
U
انگلستان
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
international standards organization
U
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
data set organization
U
سازماندهی مجموعه داده ها
food and agricultural organization
U
از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
Civil Aviation Organization
U
سازمان هواپیمایی کشور
brucsels treaty organization
U
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
social security organization
U
سازمان تامین اجتماعی
sequential file organization
U
سازمان دهی ترتیبی فایل
international standards organization
U
سازمان استانداردهای بین المللی
international standards organization
U
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
international refugee organization
U
سازمان بین المللی اوارگان
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
united nations organization
U
سازمان ملل متحد
Organization of American States
U
سازمان دول امریکایی
Our organization is just standing on its own feet.
U
تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
North Atlantic Treaty Organization
U
ناتو
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
organization of central american states
U
سازمان دول امریکای مرکزی
organization for european economic coopr
U
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
Organization of Petroleum Exporting Countries
U
سازمانصادرکنندگاننفتخام
organization of petroleum exporting cont
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
north atlantic treaty organization (nato
U
پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
south east asia treaty organization
U
مان در بانکوک است
north atlantic treaty organization (nato
U
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
on the level
<idiom>
U
درستکار ،بی غل وغش
O level
U
نمرهی قبولی در این امتحانات
O level
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level with each other
U
در یک تراز
level out
U
یکنواخت کردن
level out
U
برابر کردن
he did his level best
U
کوتاهی نکرد
level with each other
U
برابر
A level
U
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level best
U
بسیارعالی
level best
U
خیلی خوب
level best
U
خیلی عالی
he did his level best
U
انچه از دستش برامدکرد
level
U
پایه
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
level to
U
تراز کردن
level
U
رده
level
U
نشانه گرفتن
level
U
مسطح شدن
level
U
مسطح کردن
level
U
ترازکردن
level
U
تراز سطح افقی افقی کردن
level
U
همسطح کردن
level
U
تراز کردن تراز
level
U
همسطح
level
U
سطح ارتفاع
level
U
مسطح
level
U
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
U
تراز بنایی
level
U
هدف در خط دید شماقرارگرفت
level
U
مستقیم
level
U
ترازسازی
level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level
U
تراز
level
U
سطح
level
U
میزان
level
U
الت ترازگیری
level
U
هم تراز
level
U
موزون هدف گیری
level
U
یک نواخت
level
U
هم پایه
level
U
یک دست
level
U
سطح برابر
level
U
هموار
nesting level
U
سطح تو در تویی
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
nesting level
U
سطح اشیانهای
signal level
U
سطح سیگنال
n level logic
U
منطق N سطحی
nesting level
U
سطح لانهای
multi level
U
چند سطحی
mean sea level
U
میانگین سطح دریا
significance level
U
سطح معناداری
skill level
U
پایه مهارت
skill level
U
پایه مهارت فنی
mean sea level
U
سطح متوسط دریا
signal level
U
سطح علامت
price level
U
سطح قیمت
operating level
U
سطح فعالیت
one level memory
U
حافظه یک سطحی
pezometeric level
U
سطح پیزومتری
one level address
U
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address
U
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
power level
U
تراز توان
optimal level
U
سطح بهینه
oil level
U
سطح روغن
protection level
U
سطح حفافت
reorder level
U
سطح سفارش مجدد
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
rotational level
U
تراز چرخشی
noise level
U
سطح پارازیت
noise level
U
میزان خش
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
builder level
U
تراز بنایی
split-level
U
سه نیم اشکوبی
split-level
U
چند سطحی
level-headed
U
معقولانه
level-headed
U
متعادل
level-headed
U
ترازخوی
level-headed
U
راستبین
level-headed
U
معقول
top-level
U
توسط افراد عالیرتبه
top-level
U
افراد عالیرتبه
top-level
U
کهبدان
bubble level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
camper level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
upper level
U
سطحبالایی
still water level
U
سطحسکونآب
lower level
U
سطحپائینی
alidade level
U
دستگاهسمتنما
top-level
U
بلند پایه
spirit level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
white level
U
تراز سفید
tilting level
U
تراز حباب دار
speed level
U
سطح سرعت
speed level
U
مرحله سرعت
surveyor's level
U
ترازنقشه برداری
surveyor's level
U
تراز مساحی یا پیمایش
storage level
U
تراز ذخیره تراز مخزن
trophic level
U
تراز خوراکی
storage level
U
تراز خزانه
stock level
U
سطح ذخیره انبار
stock level
U
سطح انبار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com