Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anti flouing paint
U
رنگ ضد خزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to paint out
U
بازدن رنگ پاک کردن
pc paint
U
برنامه مشهور نقاشی وترسیم برای ریزکامپیوترها
paint
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paint
U
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
to paint something
[with something]
U
چیزی را
[با چیزی]
رنگ زدن
paint
U
رنگ
paint
U
رنگ نقاشی
paint
U
رنگ کردن
paint
U
نگارگری کردن نقاشی کردن
paint
U
رنگ شدن
phosphorescent paint
U
رنگ تابنده
plastic paint
U
رنگ پلاستیکی
Paintbrush/Paint
U
windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap
paint work
U
رنگ کاری ساختمان
paint thinner
U
تینر رنگ
paint thinner
U
رقیقگر رنگ
paint thinner
U
تینر یا رقیق کننده رنگ
coat of paint
U
اندود رنگ
paint roller
U
غلطک رنگ کاری
luminous paint
U
رنگ نور
priming paint
U
رنگ استر
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
war paint
U
نقاشی بدن برای رزم و پیکار
wall paint
U
رنگ دیوار
traffic paint
U
خط کشی راه
to paint the lily
U
چیز زیبارا ارایش مصنوعی کردن
water paint
U
رنگ لعابی
surface paint
U
استر
smooth the paint
U
رنگ کردن و پرداخت کردن
rustproof paint
U
رنگ ضد زنگ
priming paint
U
رنگ استری
paint remover
U
رنگ زدا
paint program
U
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
paint progarm
U
برنامه نگارگری
enamel paint
U
رنگ لعابی
anticorrosive paint
U
ماده ضد زنگ
antirust paint
U
ضد زنگ
antirust paint
U
رنگ ضد زنگ
battery paint
U
رنگ باتری
bituminous paint
U
رنگ قیری
bituminous paint
U
رنگ قیردار
bituminous paint
U
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
finishing paint
U
رنگ سازی اماده
fireproof paint
U
رنگ نسوز
flat paint
U
رنگ مبنا
paint gun
U
رنگ پاش
paint coat
U
روکش رنگ
paint brush
قلم موی نقاشی
paint pot
U
گلفشان
luminous paint
U
شبرنگ
luminous paint
U
رنگ شب نما
lay on paint
U
رنگ زدن
lacquer paint
U
رنگ لاکی
grease paint
U
رنگ روعنی برای رنگ کردن صورت بازیگران
flat paint
U
زمینه
cement paint
U
اندود کردن با دوغاب سیمان
oil paint
U
رنگ روغنی
paint stripper
U
مادهایکهجهتازبینبردنرنگهایبرجاماندهازقدیماستفادهمیشود
gloss paint
U
رنگیکهوقتیخشکشدهباشد میدرخشد
paint spray
U
اسپریرنگ
paint cup
U
مخزنرنگ
poster paint
U
تقریبابیرنگ
oil paint
U
رنگ روغن
fluorescent paint
U
رنگ فلورسنت
to coat something
[with paint]
U
چیزی را با لایه ای
[از رنگ]
پوشاندن
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
paint spray gun
U
رنگ پاش
to paint a rosy picture of something
U
امیدوارانه به چیزی
[موضوعی]
نگاه کردن
paint spray gun
U
پیستوله رنگ
paint roller mill
U
غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
paint the town red
<idiom>
U
اوقات خوشی داشتن
acid resisting paint
U
رنگ ضد اسید
acid proof paint
U
رنگ ضد اسید
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
to strip the paint off the wall
U
رنگ را از دیوار
[با خراش]
کندن
linseed oil paint
U
رنگ روغن برزک
His fingers were stained with paint .
U
روی انگشتانش لکه های رنگ بود
heat fast paint
U
رنگ مقاوم گرما
to paint the town red
U
عربده کردن
to paint adoor green
U
دری را رنگ سبز زدن
to paint adoor green
U
رنگ سبز بدری زدن
paint roller mill
U
دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار
to paint the town red
U
مستی کردن اشوب کردن
rust protection paint
U
رنگ ضد زنگ
You have rubbed your coat against some wet paint .
U
کت ات را مالیده یی به رنگ ( رنگی کرده ای )
anti-
U
به معنای "مخالف "
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti-
U
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti-
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti-
U
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti-
U
برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti
U
انتی
anti
U
پاد
anti
U
در مقابل
anti
U
مخالف علیه
anti
U
:پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti
U
ضد
anti-freeze
U
پاد یخ
anti-histamines
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines
U
ضد هیستامین
anti wear
U
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-moth
U
مواد ضد بید فرش
anti-freeze
U
ضد یخ
anti-clockwise
U
بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-pollutant
U
پادآلودگی
anti-histamines
U
آنتی هیستامین
anti-pollutants
U
پادآلودگی
anti-freeze
U
آبگونهی ضد یخ
anti-theft
U
دزدگیر
anti-histamine
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-tank
U
ضد تانک
anti-histamine
U
آنتی هیستامین
anti-histamine
U
ضد هیستامین
anti-heroes
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti cyclical
U
ضد دورهای
anti icing
U
ضد یخ
anti aircraft
U
پدافند هوایی
anti aircraft
U
ضد هوایی
anti air
U
ضد برتری هوایی دشمن
anti knock
U
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti air
U
ضد هواپیمایی
anti tr switch
U
کلید ضد فرگیر
anti matter
U
ضد ماده
anti g suit
U
لباس ضد فشار ثقل
anti g suit
U
لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti-social
U
ضد اجتماعی
anti capitalist
U
ضد سرمایه داری
anti derivative
U
ضد مشتق
anti detonant
U
مایع ضد بدسوزی
anti detonation
U
ضد بدسوزی
anti dumping
U
ضد دامپینگ
anti dumping
U
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti federalist
U
اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti freezer
U
ضد یخ
anti freezer
U
ضد انجماد
anti social
U
ضد اجتماعی
anti-Semites
U
ضد یهود
anti particle
U
ضد ذره
anti socialist
U
ضد سوسیالیستی
anti spin
U
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti-Semitic
U
مخالف نژاد سامی
anti submarine
U
هواپیمای ضد زیردریایی
anti-aircraft
U
ضد هواپیما
anti-Semites
U
مخالف اقوام سامی
anti thesis
U
نقیض
anti thesis
U
وضع مقابل
anti thesis
U
انتی تز
anti thesis
U
برابر نهاد
anti semite
U
ضد یهود
anti-Semitic
U
مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti skid
U
ضد لغزش
anti semite
U
مخالف اقوام سامی
anti-Semite
U
ضد یهود
anti sepsis
U
جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti semitic
U
ضد یهودی
anti-Semitism
U
مخالف با یهودیان
anti-Semite
U
مخالف اقوام سامی
anti semitism
U
مخالف با یهودیان
anti aircraft defense
U
پدافند ضد هوایی
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
Anti – corruption campaign .
U
مبارزه با فساد
anti aircraft artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
anti-aircraft missile
U
گلولهموشکضدهوایی
anti tear strips
U
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti-tank rocket
U
موشکضدتانک
anti-slip shoe
U
پایهضدلغزش
anti-tank missile
U
گلولهموشکضدتانک
anti-vibration handle
U
دستهضدلغزش
anti-slip foot
پایه ضد لغزش
anti aircraft artillery
U
توپخانه ضد هوایی
anti-skating device
U
دستگاهضدلفزش
anti-ship missile
U
گلولهموشکضدناو
anti-radar missile
U
گلولهموشکضدرادار
anti-friction pad
U
لایهضداصطکاک
anti collision light
U
چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti comintern pact
U
...anti
anti corrosion composition
U
رنگ ضد زنگ
anti interference device
U
دستگاه ضد تداخل
anti knock property
U
درجه اکتان
anti knock property
U
خاصیت ضدضربه
anti menchanized defense
U
پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense
U
دفاع ضدمکانیزه
anti meran gambit
U
گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti parallel feeding
U
تغذیه مخالف
anti propeller end
U
انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti skid chain
U
زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
anti skid system
U
سیستم ضد لغزش
anti icing fluid
U
مایع ضد یخ
anti slip plate
U
ورقه ضد لغزش
anti strokes line
U
خط انتی استوکسی
anti submarine carrier
U
ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti interference capacitor
U
خازن ضد تداخل
anti inflationary policy
U
ضد تورمی
anti inflationary policy
U
سیاست انقباضی
anti dazzle screen
U
شیشه نورگیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com