English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
american national standards institute U سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
american national standards institute U موسسه ملی استانداردهای امریکا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
British Standards Institute U سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
american national red cross U نشان صلیب سرخ امریکا
institute U هیئت شورا
institute U انجمن
institute U بنیاد
institute U بنداد بنگاه
institute U موسسه
institute U بنیاد نهادن
institute U فرمان
institute U اصل قانونی مقررات
institute U نهاد
institute U بنگاه
institute U شورا تاسیس کردن
institute for U professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
institute U برقرار کردن تاسیس کردن
institute of technology U انستیتو تکنولوژی
teachers' institute U شورای اموزگاران
institute of electrical and U society engineerscomputer electronicsانجمن کامپیوتری مهندسین برق و الکترونیک
imperial institute U بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
to institute legal proceedings U عارض شدن
charles babbage institute U موسسه چارلز بابیج
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
to institute legal proceedings U دادخواهی کردن
standards U مرسوم
standards U نشان پرچم
standards U متداول
standards U استاندارد
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards U کالای جانشین رزمی
standards U متعارفی
standards U نمونه قبول شده معین
standards U متعارف
standards U معیار
standards U استاندارد همگون
standards U الگو
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards U قالب
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards U مقرر قانونی
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards U همشکل
standards U نمونه قانونی
standards U سنجه
standards U قسمت ساکن دستگاه
standards U نورم مقیاس
standards U یکسان معیار
standards U همگون یکنواخت یکجور
standards U همسان
standards U قانونی
standards U عیار قانونی استاندارد مقرر
standards U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards U اولین مگا بایت حافظه در PC.
standards U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards U طبیعی یا معمولی
standards U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standards U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standards U متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards U معمولی
standards U استانده
standards U حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
technical standards U معیارهای فنی استانداردهای فنی
double standards U معیارهای متناقض
gold standards U سیستم پشتوانه طلا
living standards U استانداردزندگی
standards enforcer U اجراکننده استانداردها
standards of living U معیار زندگی
standards of living U استاندارد زندگی
standards of living U سطح زندگی
by international standards U در معیارهای بین المللی
gold standards U حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
[as] compared to international standards U در معیارهای بین المللی
international standards organization U سازمان استانداردهای بین المللی
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
Participation rates are low compared to international standards. U میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
By international standards Germany maintains a leading role. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
national U ملی
national U شهروند
national U وابسته به قوم یاملتی
national U در سطح ملی
national U قومی
national U تبعه
national demand U تقاضای ملی
national debt U قرض ملی
national programs U برنامههای ملی
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national pride U شعوبیه
national policy U سیاست ملی
national policy U خط مشی ملی
national consumption U مصرف ملی
national convention U مجمع ملی
national planning U برنامه ریزی ملی
national culture U فرهنگ ملی
national debt U قرضه ملی
national debt U بدهی ملی
national plan U برنامه ملی
national defence U دفاع ملی
national defence U پدافند ملی
national highway U شاهراه
national highway U راه اصلی
national income U درامد ملی
national objectives U هدفهای ملی
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
national investment U سرمایه گذاری ملی
national guard U گارد ملی
national flag U پرچم ملی
national finance U مالیه ملی
national defense U دفاع ملی
national defense U دفاع در سطح ملی
national dividend U سود سهام ملی
national product U تولید ملی
national economy U اقتصاد ملی
national output U تولید ملی
national ensign U پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود
national expenditures U هزینههای ملی
national expenditures U مخارج ملی
national loan U وام ملی
national insurance U بیمه اجتماعی
national strategy U استراتژی ملی
national strategy U مجموعه تدابیر سیاسی اقتصادی اجتماعی و نظامی ملی
foreign national U تبعه خارجی
foreign national U ملیت خارجی
national supply U عرضه ملی
national wealth U ثروت ملی
national service U خدمت ملی
national anthem U سرود ملی
national anthems U سرود ملی
national mourning U سوگواری ملی
national service U خدمت نظام وظیفه
national park U باغ ملی
national parks U باغ ملی
national insurance U بیمه ملی
national government U ائتلافدولت
national state U دولت ملی
national spending U مخارج ملی
national sovereignty U حاکمیت ملی
national salute U احترام به پرچم ملی
national round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
national reserve U پاستگاه ملی
national accounting U حسابداری ملی
national assembly U مجلس ملی
national asset U دارائی ملی
national reserve U اندوختگاه ملی
national bank U بانک ملی
national budget U بودجه ملی
national capital U سرمایه ملی
national security U امنیت ملی
national saving U پس انداز ملی
local national U سکنه محلی
local national U اهل محل
national salute U شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
net national income U درامد خالص ملی
national broadcasting network U شبکهجهانیپخشبرنامه
net national product U محصول خالص ملی
national net income U درامد خالص ملی
national money income U درامد ملی پولی
real national income U درامد ملی واقعی
National Health Service U سیستمتفمینسلامتعمومی
real national income U درامد ملی به قیمت ثابت
gross national product U تولید ناخالص ملی
member of the national team U عضو تیم ملی
gross national quality U کیفیت ناخالص ملی
gross national income U درامد ناخالص ملی
gross national expenditure U هزینه ناخالص ملی
front de liberation national U فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
front de liberation national U جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
drawen on the national bank U عهده بانک ملی
army national guard U گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
gross national product U تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
gross national product U محصول ناخالص ملی
ministry of national defence U وزارت دفاع ملی
ministry of national defence U وزارت پدافند ملی
men's national round U مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان
national income analysis U تحلیل درامد ملی
national income determination U تعیین درامد ملی
national economic budget U بودجه اقتصادی ملی
national debt burden U بار قرضه ملی
ministry of national economy U وزارت اقتصاد ملی
the national consultative assembly U مجلس شورای ملی
national consulative assembly U مجلس شورای ملی
national balance sheet U ترازنامه ملی
To squander tyhe national wealth. U ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
real gross national product U تولید ناخالص ملی واقعی
potential gross national product U تولید ناخالص ملی بالقوه
nominal gross national product U محصول ناخالص ملی اسمی
national crime information center U شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
national computer graphics association U انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
National Center for Supercomputing Applications U سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
What is good for the goose is good for the gander . One cant apply double standards . U یک بام ودو هوانمی شود
congress party (indian national congress U حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
national [state, federal state] <adj.> U دولتی
national [state, federal state] <adj.> U حکومتی
American U ینگه دنیایی
Enough already! [American E] U دیگه اینقدر حرف نزن! [اصطلاح روزمره]
un-American U ضد امریکایی
American U تورنمنت دورهای شطرنج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com